- شروع روایتگری در کسبوکار
- معرفی ابزار روایتگری کانتنتبرگر
- ابزار روایتگری: مدل ذهنی | ذهن خود را برای داستان سرایی آماده کنیم…
- روایتگری چه تاثیری بر مغز مخاطب دارد؟
- تمرینی برای داستانسرایی | با خاطرهنویسی شروع کنیم
- خطر تکروایتی | تکرار و تکرار یک روایت میتواند واقعیت ذهنی شود
- ابزار روایتگری: مخاطب | برای چه مخاطبی، با چه هدفی روایتگری میکنیم؟
- چه اطلاعاتی درباره مخاطب به ما در روایتگری کمک میکند؟
- ابزار روایتگری: لایه های روایی | از روایت برند تا روایتهای مفهومی…
- ابزار روایتگری: فضای خالی داستان | چه موضوعاتی ارزش روایی دارند؟
- ابزار روایتگری: طرح کلی داستان | داستان از کجا شروع شده و چطور تمام میشود؟
- ابزار روایتگری: ذینفعان روایت | از داستان ما چه برداشتهایی میشود؟
- ابزار روایتگری: کانال توزیع روایت | چه برنامهای برای توزیع روایت داریم؟
- ابزار روایتگری: دعوت به اقدام | از مخاطب چه میخواهیم؟
- ابزار روایتگری: لحن روایت | با چه لحن و صدایی داستانمان را روایت کنیم؟
- ابزار روایتگری: کمپین | قبل و بعد از روایت چه کارهایی باید انجام دهیم؟
- ابزار روایتگری: شاخص عملکرد | چطور نتایج روایت را ارزیابی کنیم؟
- تکنیک بازجویی | چطور داستان یک خطی را به روایتی بلند تبدیل کنیم؟
- تکنیک حذف | چطور مخاطب را برای ادامه روایت کنجکاو کنیم؟
- سوال ذهنی در روایت | سوالاتی از جنس پیشبینی یا پسبینی؟
- تمرین | با تصاویر تصادفی داستانی معنادار بنویسیم
به طرز عجیبی سوالها برای ما اهمیت زیادی دارند، فارغ از اینکه چقدر جواب آن سوال در زندگی کاری و شخصی ما میتواند اثرگذار باشد یا نباشد ما بهدنبال جواب میگردیم، یا حداقل به جواب سوال فکر میکنیم. «در تولد سارا، همه حضور داشتند اما خبری از دوست صمیمیاش نبود، دوستی که تمام دوران مدرسه را باهم بودند»، احتمالا میخواهیم بدانیم چرا دوست صمیمی سارا در تولدش حضور نداشته است، چرا باید دنبال جواب چنین سوالی باشیم؟ ما شناختی از سارا نداریم، اما چون انتظار داریم که دوست صمیمی در تولد حضور داشته باشد، میخواهیم بدانیم دلیل عدم حضورش چیست؟ در این مطلب درباره تکنیک حذف در روایت صحبت میکنیم، یعنی بخشی از روایت را حذف میکنیم و با اینکار مخاطب را برای ادامه روایت کنجکاو میکنیم.
«ساعت ۹ باید شروع میکردم، ساعت ۸ بود و هنوز از خانه حرکت نکرده بودم، تصمیم گرفتم آرام باشم و در راه موضوعاتی که میخواهم صحبت کنم را مرور کنم، خوش شانس بودم و رانندهای که درخواستم را قبول کرد فقط یک کوچه فاصله داشت، وقتی سوار شدم شروع کرد: وای آقا چرا مردم اینجوری رانندگی میکنن؟ اعصاب ندارن، نبایدم داشته باشن، شنیدید پراید چند شده؟ خلاصه ادامه داد و رسید به اینکه امروز روز تولد تنها پسرش است، تبریک گفتم و حرفی نزد، وقتی رسیدم و داشتم پیاده میشدم آرزو کردم که: امشب تولد خوش بگذره، نگاه کرد و گفت: من امشب تولد نمیرم، عجله داشتم، مجدد سوار شدم تا جواب سوال را بشنوم: چرا؟…»
شخصیت داستان عجله دارد، از صحبت کردن راننده هم شاکی است، اما چرا در انتهای داستان برای جواب سوال مجدد سوار ماشین میشود؟ انتظار دارد پدر در تولد تنها پسرش شرکت کند و برای این سوال جواب مشخصی در ذهن ندارد، سوالهای بیجواب ما را اذیت میکنند، نیاز داریم جوابی برای آنها پیدا کنیم.
برای ادامه مطلب میتوانید داستان خود را بنویسید و از طریق تکنیک بازجویی در روایت توسعه دهید، یا با داستان ما همراه شده و تکنیک حذف در روایت را دنبال کنید.
تفاوت حذف و حذف نشانهدار چیست؟
تصور کنید یک بشقاب خالی در برابر شماست و از شما میخواهند بگویید چه غذایی در آن سرو شده است؟ چه جوابی میدهید؟ حالا تصور کنید بشقابی که کف آن کمی سس کچاپ ریخته شده است را به شما میدهند و همان سوال را تکرار میکنند، احتمالا اینبار سریعتر حدس خود را شروع میکنید و به سراغ غذاهایی میروید که با سس سرو میشوند، ماکارونی؟ پاستا؟ لازانیا؟ پیتزا؟ و …
در حالت اول از تکنیک حذف استفاده شده است، در حالت دوم از تکنیک حذف نشانهدار استفاده است. یعنی در حذف نشانههار، مخاطب را راهنمایی میکنیم تا سریعتر حدس زده و ذهنش کمی بیشتر به سمت جواب هدایت شود.
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”3,4,5,6″ ihc_mb_template=”3″ ]
مثالی از تکنیک حذف و کنجکاوی مخاطب:
قبل از حذف
معمولا هر وقت با ماشین شخصی میرم فرودگاه، یه چیزی جامیذارم، دلخوش به فضای زیاد ماشین میشم و غافل از اینکه قرار نیست با خودم ببرم. ایندفعه عینک آفتابیم رو جاگذاشتم و الان همه لب ساحل و من باید تو هتل بشینم.
* میخواهیم عینک آفتابی را حذف کنیم.
بعد از حذف
همه لب ساحل نشستن و من توی هتل دارم بیرون رو نگاه میکنم، آخه یکی نیست بگه چرا با ماشین خودت رفتی فرودگاه، چی میشد مثل بقیه با تاکسی فرودگاه میرفتی؟
در این مثال عینک آفتابی را حذف کردیم و صورت مسئله برای مخاطب کاملا باز است «با ماشین شخصی رفته فرودگاه چه اتفاقی افتاده؟» طبیعتا جوابهای مختلفی هم در ذهنش شکل میگیرد، شاید تصادف کرده و بابت اتفاق خیلی ناراحت است، شاید ماشین خراب شده است و دیر رسیده است، شاید…
در همین مثال میتوانیم بخش دیگری را حذف کرده و مجدد بازنویسی کنیم تا موضوع برایمان شفافتر شود.
قبل از حذف
معمولا هر وقت با ماشین شخصی میرم فرودگاه، یه چیزی جامیذارم، دلخوش به فضای زیاد ماشین میشم و غافل از اینکه قرار نیست با خودم ببرم. ایندفعه عینک آفتابیم رو جاگذاشتم و الان همه لب ساحل و من باید تو هتل بشینم.
* میخواهیم رفتن با ماشین شخصی را حذف کنیم.
بعد از حذف
بدون عینک آفتابی، همین بهتر که بشینم هتل، اونجا میرفتم بیشتر اذیت میشدم. البته شاید باید میرفتم، اونجوری حداقل به حماقتی که قبل از سفر به خرج دادم فکر نمیکردم…
مثالی از تکنیک حذف نشانهدار و کنجکاوی مخاطب:
قبل از حذف
معمولا هر وقت با ماشین شخصی میرم فرودگاه، یه چیزی جا میذارم، دلخوش به فضای زیاد ماشین میشم و غافل از اینکه قرار نیست با خودم ببرم. ایندفعه عینک آفتابیم رو جاگذاشتم و الان همه لب ساحل و من باید تو هتل بشینم.
بعد از حذف
همه لب ساحل نشستن و من توی هتل دارم بیرون رو نگاه میکنم، آخه یکی نیست بگه چرا با ماشین رفتی فرودگاه، چی میشد مثل بقیه با تاکسی فرودگاه میرفتی، تو که میدونی معمولا هروقت ماشین شخصی میری یه چیزی جامیذاری…
اینبار مخاطب را کمی راهنمایی میکنیم تا حدسهای نزدیکتری بزند.
بخش دیگری از همین روایت را بهشیوه حذف نشانهدار، حذف میکنیم:
قبل از حذف
معمولا هر وقت با ماشین شخصی میرم فرودگاه، یه چیزی جا میذارم، دلخوش به فضای زیاد ماشین میشم و غافل از اینکه قرار نیست با خودم ببرم. ایندفعه عینک آفتابیم رو جاگذاشتم و الان همه لب ساحل و من باید تو هتل بشینم.
بعد از حذف
دو ساعتی میشه تو هتل نشستم و دارم در و دیوار و نگاه میکنم، همه رفتن ساحل و من بخاطر یه عینک آفتابی موندم اینجا. یکی نیست بگه حالا یهجور دیگه میرفتی فرودگاه، چیزی میشد؟
در هر دو حالت یعنی «حذف» و «حذف نشانهدار» سعی کردیم مخاطب را برای ادامه روایت کنجکاو کنیم، استفاده از این تکنیکها به اهمیت موضوعی که قرار است حذف کنیم، بستگی دارد. مثلا اگر قرار است «ماشین شخصی» نقشی کلیدی در داستان ما داشته باشد و بهعنوان عامل کشش اصلی داستان به آن نگاه کنیم، میتوانیم این موضوع را باز گذاشته و اجازه دهیم مخاطب حدسهای بیشتری داشته باشد. اما اگر ماشین شخصی نقشی کلیدی نداشته و صرفا بخش کوچکی از داستان را مشخص میکند میتوانیم از تکنیک «حذف نشانهدار» استفاده کنیم، تا مخاطب در فاصله کوتاهتری ماجرا را درک کرده و به اصل داستان توجه بیشتری داشته باشد.
این تکنیک را در تعریف کردن خاطره شخصی هم میتوانیم استفاده کنیم، تصور کنید میخواهیم خاطرهای از شکسته شدن دوربین عکاسی در سفر تعریف کنیم، میتوانیم همه چیز را از ابتدا واضح و روشن تعریف کنیم، از طرفی میتوانیم بخشهایی از داستان را حذف کرده و سوالهایی در ذهن مخاطب ایجاد کنیم که برای پاسخ آنها کنجکاوانه ما را دنبال کند.
شروع روایت شفاف «سفر خوبی بود ولی روز آخر دوربین از دستم افتاد و شکست و تقریبا الان هیچ عکسی از سفر نداریم، رفته بودیم کوه …»
شروع روایت با تکنیک حذف در روایت «سفر خوبی بود، یه سفر ۱۴ روزه که فقط میتونیم ازش تعریف کنیم و خاطرههامون از جنس تعریف کردنی است…»
شروع روایت با تکنیک حذف نشانهدار «سفر خوبی بود، سفری که هیچ عکسی ازش نداریم…»
پیشنهاد میکنیم یک داستان یک خطی بنویسید، با استفاده از تکنیک بازجویی آنرا گسترش داده و سعی کنید با دو تکنیک حذف و حذف نشانهدار، سوالهایی ایجاد کنید که داستان کوتاه شما را جذابتر کند. معمولا اکثر اوقات حس میکنیم موضوع را کامل متوجه شدیم و میتوانیم در زمان مناسب از آن استفاده کنیم، درصورتی که معمولا قبل از تمرین کردن اینطور فکر میکنیم، در روایتگری تجاری از هر دو تکنیک استفاده میشود و در مطالب بعدی درباره آن صحبت میکنیم.
[/ihc-hide-content]