- شروع روایتگری در کسبوکار
- معرفی ابزار روایتگری کانتنتبرگر
- ابزار روایتگری: مدل ذهنی | ذهن خود را برای داستان سرایی آماده کنیم…
- روایتگری چه تاثیری بر مغز مخاطب دارد؟
- تمرینی برای داستانسرایی | با خاطرهنویسی شروع کنیم
- خطر تکروایتی | تکرار و تکرار یک روایت میتواند واقعیت ذهنی شود
- ابزار روایتگری: مخاطب | برای چه مخاطبی، با چه هدفی روایتگری میکنیم؟
- چه اطلاعاتی درباره مخاطب به ما در روایتگری کمک میکند؟
- ابزار روایتگری: لایه های روایی | از روایت برند تا روایتهای مفهومی…
- ابزار روایتگری: فضای خالی داستان | چه موضوعاتی ارزش روایی دارند؟
- ابزار روایتگری: طرح کلی داستان | داستان از کجا شروع شده و چطور تمام میشود؟
- ابزار روایتگری: ذینفعان روایت | از داستان ما چه برداشتهایی میشود؟
- ابزار روایتگری: کانال توزیع روایت | چه برنامهای برای توزیع روایت داریم؟
- ابزار روایتگری: دعوت به اقدام | از مخاطب چه میخواهیم؟
- ابزار روایتگری: لحن روایت | با چه لحن و صدایی داستانمان را روایت کنیم؟
- ابزار روایتگری: کمپین | قبل و بعد از روایت چه کارهایی باید انجام دهیم؟
- ابزار روایتگری: شاخص عملکرد | چطور نتایج روایت را ارزیابی کنیم؟
- تکنیک بازجویی | چطور داستان یک خطی را به روایتی بلند تبدیل کنیم؟
- تکنیک حذف | چطور مخاطب را برای ادامه روایت کنجکاو کنیم؟
- سوال ذهنی در روایت | سوالاتی از جنس پیشبینی یا پسبینی؟
- تمرین | با تصاویر تصادفی داستانی معنادار بنویسیم
در مطلب مربوط به ابزار روایتگری کانتنتبرگر گفتیم که ابزارهایی که ارائه میکنیم بخشی به اسم «مدل ذهنی» دارند، قرار است در این بخش مجموعه مطالبی داشته باشیم تا ذهن ما آمادگی بیشتری برای موضوعات روایتگری داشته باشد و بعد از آن بتوانیم با مدل ذهنی روایتگرانه موضوعات مختلف را به شیوهای داستانی دیده و بتوانیم بهصورت روایی بیان کنیم.
یک داستان و چند روایت:
احتمالا داستانهای زیادی از اتفاقات روزمره در ذهن دارید، مثلا هفته گذشته وقتی به خانه برمیگشتید دوست دوران دبستان خود را بهصورت اتفاقی دیدید، چند دقیقهآی در اتوبوس فقط هرازچندگاهی به هم خیره میشدید اما نمیدانستید کی و کجا همدیگر را دیدهاید، خلاصه یکی پیش قدم میشود و بلاخره کشف میکنید که پنجسال در یک مدرسه و در یک کلاس خاطرههای زیادی داشتهاید. امروز در یک جمع خانوادگی نشستهاید، میخواهید این اتفاق را تعریف کنید:
«یه اتفاق جالبی افتاد، هفته پیش افشین رو دیدم، پنجسال با هم توی مدرسه بودیم، نه دیروز، دبستان، خلاصه خیلی حرف داشتیم، اما حرفمون نمیومد، شمارشو گرفتم قرار شد با هم در تماس باشیم»
تصور کنید همین اتفاق را طور دیگری تعریف کنیم:
«هفته یه اتفاق تو یه مکان و زمانی برام افتاد که انتظارش رو نداشتم، انقدر فکرم رو مشغول کرد که اون روز کلا قدم زدم، فکر کن وقتی با همه خستگی داشتم از کار برمیگشتم، توی اتوبوس با یکی چشم تو چشم شدم که هم آشنا بود هم نبود، اونم هر چنددقیقه یهبار نگام میکرد و بلاخره اومد جلو، پدرام بود، فکر کن! دوست دوران دبستان، خیلی کارایی که میکردیم یادم نیست اما از من خیلی شلوغتر بود، باهم کلی صحبت کردیم اما جای عجیبش اونجایی بود که شغلش رو فهمیدم، گردشگر بود، از گردشگری درآمدی داشت که شاید اگه من ده سال دیگه توی همین شرکت بمونم و مدیرعامل بشم همچین پولی دربیارم، حالا همین اتفاقا باید وقتی بیفته که من با مدیرم دعوام شده و …»
تصور کنید همین اتفاق را از جای دیگری شروع کنیم و ادامه دهیم:
«باورتون میشه، میشه با گردشگری و جهانگردی چندبرابر یه کارمند درآمد داشت، فکر کن دنیا رو میگردی و از تجربهات مینویسی و پول در میاری، باورم نمیشد، هفته پیش دوست دوران دبستانم رو دیدم، بعد از ۱۶ سال، گردشگر شده بود و وقتی از کار و درآمدمون صحبت کردیم شوک شدم، تا شب تو خیابون قدم میزدم… »
باز هم میتوانیم همین داستان را از جای دیگری روایت کنیم:
«تاحالا فکر کردید اون بچه شیطون کلاس که معمولا معلمها ازش شاکی بودن، امروز چه شغلی داره و داره چیکار میکنه؟ اون موقعها یادتونه میگفتن درس نخونی اینجوری میشی و اونجوری میشی و خلاصه کلی تهدیدهای اینجوری، جدی فکر کردید؟ یا مثلا اونی که تو مدرسه باهاش دعوا کردید الان داره چیکار میکنه؟ به بچهاش از دعوای اون روز میگه یا نه؟ … مهم نیست، من جواب یکی از سوالهامو هفته پیش گرفتم، اون بچه شیطون کلاس ما، امروز گردشگر شده و درآمدش چهاربرابر حقوق منه، نمیخوام بگم شر و شیطون بودن باعث شدهها، فقط از هفته پیش تا الان دارم به خیلی چیزا فکر میکنم…»
تفاوت اولیه داستان و روایت:
برای شروع مسیر رسیدن به مدل ذهنی روایتگرانه بیایید توافقی درباره کاربرد دو واژه روایت و داستان داشته باشیم، این یک توافق اولیه است و به تدریج در دوره روایتگری در کسبوکار این تفاوت را کاملتر میکنیم، در مثال بالا ما یک داستان داشتیم، این داستان را به چهارحالت مختلف روایت کردیم، درواقع در روایت نقش راوی پررنگ است و ما داستان را از زوایه نگاه راوی دریافت میکنیم. ممکن است من داستانی را برای شما روایت کنم، شما همان داستان را طور دیگری به دوستتان روایت کنید.
پس توافق اولیه ما این است که به اصل یک اتفاق یا جریان اصلی آن داستان میگوییم و به زاویه نگاه، شیوه بیان و موارد دیگری که به راوی مربوط میشود روایت میگوییم.
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”3,4,5,6″ ihc_mb_template=”3″ ]
تمرین یک داستان و چند روایت:
برای شروع، یک تمرین را انجام دهیم، درست مانند مثال بالا، یک داستان را انتخاب کنید، یک اتفاق که در هفته گذشته در محیط کار یا خانه با آن روبرو شدید را انتخاب کنید، سعی کنید همان اتفاق را به سه شیوه مختلف روایت کنید. اینکار باعث میشود بهتدریح زمانی که میخواهید یک داستان را روایت کنید به مخاطب فکر کرده و تصمیم بگیرید روایت خود را از کجا شروع کرده و با چه هدفی بیانش کنید.
در دورههای مختلف کانتنتبرگر درباره ارزش تمرینها صحبت کردهایم، پس صرفا یادآوری میکنیم که مرور درسها بدون انجام دادن تمرینها در واقع اثرخاصی ندارد. پس باهم تمرین کنیم 😉
میتوانید همین تمرین را در بخش دیدگاهها بنویسید تا موضوع برای همه شفافتر شود…
فراتر از اتفاق و خاطره
موضوع یک داستان و چند روایت محدود به اتفاقات و خاطرات نمیشود، میتوانیم از آن برای روایت مقالهای که دیروز خواندهایم یا موضوعات مطرح شده در یک کنفرانس نیز استفاده کنیم. تصور کنید در یک کنفرانس مدیریت پروژه شرکت کردهاید، فردا در یک جلسه کاری تصمیم میگیرید درباره آن صحبت کنید و سایر همکاران را در جریان محتوای کنفرانس قرار دهید، از کجا شروع میکنید؟ چه بخشی را اول مطرح میکنید؟چه بخشی را حذف کرده و چه قسمتی را پررنگ میکنید؟ کدام مثال را عینا بیان میکنید؟ و … شاید سوال اساسیتر این است که درست است میخواهید افراد در جریان کنفرانس قرار گیرند، اما هدف شما از بیان جزئیات چیست؟
میخواهید سال آینده تعداد بیشتری در کنفرانس شرکت کنند؟ میخواهید نشان دهید که شرکت کار درستی کرده است که هزینه حضور شما را پرداخت کرده؟ میخواهید شرکت متفاعد شود که موضوع مدیریت پروژه موضوعی اصولی است و نیاز به مشاور مدیریت پروژه دارید؟ انتخاب هدف میتواند به روایت داستان ما سمت و سوی جدیدی دهد.
در این بخش سعی میکنیم ذهنی آمادهتر برای روایتگری پیدا کرده و به مدل ذهنی روایتگرانه نزدیکتر شویم.
توضیحاتی درباره بخش مدل ذهنی روایت «ابزار روایتگری کانتنتبرگر»
[/ihc-hide-content]