- شروع مخاطبشناسی و پرسونا
- پرسونا ابزاری قدرتمند برای شناخت عمیق مخاطب
- فرایند دقیق طراحی پرسونا
- اولین مرحله طراحی پرسونا: برنامهریزی و تعریف مسئله
- پیشنویس پرسشنامه پرسونا (Questionnaire Draft)
- اگر زمان کافی برای فرآیند پرسونا نداریم، “پرسونای تک منظوره” را امتحان کنیم
- کشف تمایز اصلی در پرسونا (Primary Differentiator)
- پرسشنامه آنلاین، بخشی از مخاطبشناسی
- شناخت بیشتر مخاطب با ابزار روند زندگی
- وبینار مخاطب شناسی و Jobs To Be Done
- پردازش اطلاعات در پرسونا
- تحلیل داده پرسونا با روش نمودار همبستگی
- آشنایی بیشتر با بومگردی افضل روآر (نمونه عملی پرسونا)
- طیف نمودار شخصیتی، نگاهی عمیقتر به مخاطب
- چطور مصاحبه عمیق با کاربر داشته باشیم (Deep User Interview)
- مقایسه پرسونای خریدار و پرسونای کاربر (Buyer Persona vs User Persona)
- از دستهبندی دادههای پرسونا تا اسکلت پرسونا (نمونه عملی)
- معرفی کتاب Buyer Persona
در پستهای اولیه شهر مخاطبشناسی و به طور دقیقتر در فرآیند دقیق پرسونا از دادههایی که برای طراحی پرسونا لازم داریم صحبت کردیم. اگر یادتان باشد پنج جنس دسته اطلاعاتی تعریف کردیم که یکی از آنها ویژگیهای شخصیتی بود. در آنجا اشاره مختصری به طیف بودن ویژگیهای شخصیتی کردیم و در این پست تمرکز بیشتری روی طیف نمودار شخصیتی خواهیم داشت.
برای شناخت مخاطب به صورت کلی فارغ از استفاده از ابزار پرسونا یا هر روش دیگری خوب است که یک سری توافقات با هم داشته باشیم. یکی از مهمترین توافقات این است که مدل ذهنیمان را در جمعآوری اطلاعات (تحقیق کاربر) در مورد کاربران معطوف به انسان بودن آنها کنیم. یعنی چی؟
خیلی وقتها فراموش میکنیم که تحقیقات کاربر یعنی جمعآوری اطلاعات از انسانها با همان دنیای پیچیدهای که از آنها میشناسیم. اغلب نگاهمان در جمعآوری اطلاعات نگاه دیجیتالی (یا صفر ویکی) است یعنی میگوییم شخص X درونگراست یا منطقی است. اما در واقعیت یک آدم کاملا برونگرا یا کاملا درونگرا نیست یا لزوما همه افراد این طور نیستند. ممکن است افرادی را ببینیم که تا حدودی درونگرا باشند یا بتوان گفت بیشتر برونگرا هستند تا درونگرا. یا به فرض آدمهایی هستند که بیشتر ریسکپذیر هستند تا محتاط که این همان طیف بودن ویژگیهای شخصیتی را مشخص میکند. در واقع هرکدام از ویژگیهای شخصیتی یک طیف است و هرکدام از ما در یک جای طیف قرار داریم. پس بهتر است که طیفی از آن ویژگی را در ذهنمان یا بر روی کاغذ در نظر بگیریم و همزمان با جمعآوری اطلاعات، آن ویژگی (های) شخصیتی کاربر را که برای پروژه ما اهمیت دارد روی طیف مشخص کنیم. این کار هم کمکمان میکند تا از نگاه خطی و مطلق به آدمها فاصله بگیریم و در نتیجه دادههای پرعمقتری پیدا کنیم و همدلی بیشتری با مخاطب داشته باشیم.
مشخص کردن طیف ویژگیهای شخصیتی
این طیف کاملا حدودی است، اگر علاقه دارید میتوانید آن را با درصد مشخص کنید یا مثلا یک پارهخط رسم کنید و ۵ یا ۱۰ درجه برای آن مشخص کنید و بعد بگویید که اگر آدمی که بسیار وسواس فکری در انتخاب دارد را اکستریم (بیشینه) طیف در نظر گرفتیم، آن را در درجه ۱۰/۱۰ میگذاریم و آن طرف طیف را که صفر(۰/۱۰) است شخصی در نظر میگیریم که بسیار راحت انتخاب میکند و به اصطلاح مته به خشخاش نمیگذارد. حال با این طیف احتمالا دقیقتر میتوانیم کاربرانی که در جایگاه ۷ یا ۴ قرار میگیرند را مشخص کنیم. (تجربه ما این است که بهتر است از تقسیمبندی سادهتر و کمتر سه تا پنجتایی استفاده کنید مگر در مواردی که دقت یک موضوعی بسیار بالاست.)
طیفی دیدن ویژگیهای شخصیتی افراد علاوه بر این که مستقیما در پروفایل پرسونا کاربرد دارد و نمایش واقعیتری از دادههاست، باعث میشود تا ما بتوانیم ارتباط عمیقتر و همدلانهتری با کاربرانمان داشته باشیم که از دیگر دستاوردهای فرآیند شناخت مخاطب است.
برای دسترسی کامل به این مطلب و صدها مطلب تخصصی دیگر لازم است در سایت ثبتنام کنید.
انتقال پیام به مخاطب پیچیده است، سعی میکنیم با خوراکهای کاربردی این پیچیدگی را سادهتر کنیم.
ورود اعضا ویژه عضویتشرایط عضویت ویژه چیست؟هرماه یک همبرگر ;)