- شروع مخاطبشناسی و پرسونا
- پرسونا ابزاری قدرتمند برای شناخت عمیق مخاطب
- فرایند دقیق طراحی پرسونا
- اولین مرحله طراحی پرسونا: برنامهریزی و تعریف مسئله
- پیشنویس پرسشنامه پرسونا (Questionnaire Draft)
- اگر زمان کافی برای فرآیند پرسونا نداریم، “پرسونای تک منظوره” را امتحان کنیم
- کشف تمایز اصلی در پرسونا (Primary Differentiator)
- پرسشنامه آنلاین، بخشی از مخاطبشناسی
- شناخت بیشتر مخاطب با ابزار روند زندگی
- وبینار مخاطب شناسی و Jobs To Be Done
- پردازش اطلاعات در پرسونا
- تحلیل داده پرسونا با روش نمودار همبستگی
- آشنایی بیشتر با بومگردی افضل روآر (نمونه عملی پرسونا)
- طیف نمودار شخصیتی، نگاهی عمیقتر به مخاطب
- چطور مصاحبه عمیق با کاربر داشته باشیم (Deep User Interview)
- مقایسه پرسونای خریدار و پرسونای کاربر (Buyer Persona vs User Persona)
- از دستهبندی دادههای پرسونا تا اسکلت پرسونا (نمونه عملی)
- معرفی کتاب Buyer Persona
اگر فرآیند پرسونا را به یاد بیاورید، ما اطلاعاتی را جمعآوری کردیم و در ادامه به مرحلهای رسیدهایم که میخواهیم این اطلاعات را تحلیل و یکپارچه کنیم و از دل آنها، به پروفایل پرسونا برسیم. از نقش کاربر، هدف کاربر و دسته کاربر صحبت کردیم و تمایز اصلی را مشخص کردیم تا نقطه شروعی باشد برای تحلیل دادهها و حالا زمان تحلیل دادهها و پردازش اطلاعات پرسونا فرارسیده است.
بخشی از اطلاعات را از طریق پرسشنامه جمعاوری کردهایم، قسمتی از آن که بهصورت آنلاین انجام شده است آنقدرها سخت نیست، ولی باید قسمت دیگری که بهصورت آفلان انجام دادهایم را در یک فایل به شیوهای یکسان وارد کنیم. روش تحقیق ما به پرسشنامه محدود نبود، از روشهای دیگر مانند مصاحبه و ابزار روند زندگی (یک روز از زندگی مخاطب) نیز استقاده کردیم و میخواهیم این اطلاعات را بهتدریج پردازش و سپس یکپارچه کنیم. قبل از ورود به موضوع پردازش اطلاعات پرسونا، یکبار دیگر نقشه راه فرآیند پرسونا را مرور کنیم:
هدف ادامه مسیر : هدف ما این است که بتوانیم از اطلاعاتی که بهدست آوردهایم، نکات و فاکتورهایی را بیرون بکشیم و الگوهای تکرارشونده را استخراج کنیم. این الگوها شباهتهایی هستند که از دل تفاوتها بهدست میآیند و این الگوهای تکرارشونده در واقع همان اسکلت پرسونای ما را میسازند. بعد از اولویتبندی اسکلت پرسوناها براساس اهداف و محدویتهای بیزینسخودمان تمپلت زیر را با هم پر خواهیم کرد و این میشود پروفایل پرسونای ما… (یکی از خروجیهای مستقیم پرسونا که قبلا صحبت کرده بودیم).
اما اینکه از ابتدا سراغ همچنین تمپلیتی برویم و با اطلاعات فرضی و بر اساس حدسیات بخشهای مختلف را تکمیل کنیم به پرسونا نمیرسیم، قرار است در فرایند کشف و خلق پرسونا به موارد و اطلاعاتی برسیم که پیش از این فرایند نمیدانستیم.
برای دسترسی کامل به این مطلب و صدها مطلب تخصصی دیگر لازم است در سایت ثبتنام کنید.
انتقال پیام به مخاطب پیچیده است، سعی میکنیم با خوراکهای کاربردی این پیچیدگی را سادهتر کنیم.
ورود اعضا ویژه عضویتشرایط عضویت ویژه چیست؟هرماه یک همبرگر ;)
پاسخ سوالات زیر را می توان با تحلیل آمار و اطلاعات کمی به دست آورد.
۱- چند درصد از مخاطبان اقامتگاه بومگردی با وسیله نقلیه سفر می کنند.
۲- چند درصد از مخاطبان اقامتگاه بومگردی دوستانه و چند درصد به صورت خانوادگی سفر می کنند؟
۳- در کدام حالت احتمال اقامت طولانی مدت بیشتر است؟ سفرهای دوستانه یا سفرهای خانوادگی
اگر اشتباه متوجه شدم لطفا اصلاح کنید.
سوال: در اینجا فهمیدیم که تحلیل کمی اطلاعات با تحلیل اطلاعات برای کشف پرسونا متفاوت است و هرکدام کاربرد متفاوتی دارند. اما اشاره نشد که تحلیل کمی رو چطور در طراحی پرسونا به کار ببندیم. با تشکر.
ما در طراحی پرسونا عموما از روشهای کیفی استفاده میکنیم (چون به دنبال چرایی موضوعات هستیم برای شناخت عمیق) و از روشهای کمی برای تعمیم دادن و بسط دادن اطلاعات کیفی به طیف مخاطبین بیشتر و کاهش خطای تمرکز بر فرد خاص استفاده میکنیم…پروسه تحلیل داده کمی و کیفی در پرسونا متفاوت نیست از هر کدام از روشهایی که داده بدست میآوریم به عنوان یک منبع اطلاعاتی استفاده میکنیم و با کمک نمودار همبستگی همه این اطلاعات را از همه منابع با یک روش همگرا میکنیم.
این تفاوت در تحلیل اطلاعات را برای این توضیح دادیم که از این تحلیل داده پرسونا (چه به صورت کمی و چه کیفی) برای کاربردهای دادهکاوی (data mining) استفاده نشود چون میزان دقتی که برای تحلیل داده در کاربردهای داده کاوی نیاز است با پرسونا متفاوت است و خطای زیادی ایجاد میکند. مثلا در پروسه تحلیل داده پرسونا اگر یک رنج (pain) یا مانعی (barrier)در مصاحبهها پیدا میکنیم برای ما اهمیت ویژهای دارد و سعی میکنیم بررسی کنیم که آیا سایر مخاطبین هم رنج یا مانعی مثل آن یا شبیه به ان داشته اند یا خیر، فارغ از این که تعداد افرادی که این رنج را مطرح کرده اند چقدر است.. در صورتی که در تحلیل داده کاوی این تعداد و تکرارپذیری اهمیت زیادی دارد که شاخص ها و متریک های تحلیل را متفاوت میکند
من توی طراحی پرسشنامه درباره تفاوت آمار و پرسونا سوال کرده بودم و فکر می کنم الان دیگه کامل برام جا افتاد. اینجوری که متوجه شدم رابطه بین متغیرها و پیش بینی آینده رو از روی آمار می شه متوجه شد. مثلا اینکه سن-جنسیت-تنوع طلبی-درون گرایی و… روی انتخاب اقامتگاه بومگردی اثر داره یا نه و چقدر؟ و سنجیدن تکرار رفتار خرید و پیش بینی آینده هم به وسیله آمار امکان پذیره.
ولی پرسونا کمک می کنه که از اول تصمیمات بهتری بگیریم. مثلا از اول بدونیم افراد تنوع طلب جذب سفرهای بوم گردی می شن و چطور شعف زده شون کنیم.
درسته؟
بله بله… جواب اون سوال شما در این پست کامل تر داده شده و دقیقا این تفاوت تحلیل داده را بر اساس سوالاتی مثل سوال خوب شما گذاشتیم 😉
همون طور که خودتون گفتین پرسونا کمک میکنه تا هم ویژگیهای مخاطبمون رو بشناسیم و هم بتونیم برای جذب کردن (attract) و نگه داشتن(retain) ، بازگشت (retention) تجربه خوب برای مخاطب طراحی کنیم و محتوای درستو مطمئنتری طراحی کنیم (زیرا جزییاتی از ویژگیهای مخاطب رو به ما میشناسونه که فرصت طراحی ایجاد میکنه)
در برخی پروژها مخصوصا ازنوع b2b2b همزمان ۲ یا بیشتر مخاطب اهمیت دارد. مثلا پروژه ای که از یک سو عرضه کننده کالا یا خدمات است و سوی دیگر متقاضی و هر دو هم از یک پلتفرم به اطلاعات دسترسی دارند. رفتار و نیاز دو طرف بسیار متفاوت است. انگار که ما با یک پرسونای دوشخصیتی طرف باشیم. اینجور چالش ها رو چطور مدیریت کنیم؟
اگر سوال شما رو درست متوجه شده باشم در این موارد ما یک پرسونای دوشخصیتی نداریم، در واقع دو یا تعداد بیشتری پرسونا برای هر گروه داریم. چون شما دارید از ذی نفعان (stockholder) مختلف یک بیزینس صحبت می کنید در این صورت برای هر کدام جداگانه این فرایندها معنی پیدا می کند. به عنوان مثال در سایت ایوند (فروش آنلاین بلیت رویدادها ) ممکن است در یک دسته بندی اولیه ما دو گروه مخاطب داشته باشیم که به سایت ایوند سر میزنند. یک دسته افرادی که میخواهند در رویدادها شرکت کنند و بلیت تهیه کنند و دسته دیگر کسانی که قرار است رویدادی را ثبت کنند و ثبتنامی داشته باشند. این دو دسته نیازها و اهداف مختلفی برای استفاده از سایت ایوند دارند. احتمالا نیازهای دسته اول بیشتر به پیدا کردن رویدادهای مورد نظر و گروهبندی مناسب آنها و تهیه راحتتر بلیت رویداد گره خورده در صورتی که دسته دوم به دنبال ایجاد راحت تر رویداد و جذب مخاطبین بیشتر و هدفمندتر توجه دارند. در واقع نقش (user role) این دو دسته کاربر کاملا از هم مجزاست. در این شرایط ما معمولا برای هر کدام از این دستهها جداگانه به دنبال پرسونا میگردیم و ممکن است یک، دو و یا چند پرسونا برای هر دسته تعریف کنیم. انتخاب استراتزی محتوا برای هر کدام از این دسته ها نیز به شکلهای مختلفی صورت میگیرد. در برخی از سایتها از ابتدا گروههای هدف را کاملا جدا می کنند و صفحه اصلی سایت را متناسب با گروه هدفی که بیشتر به سایت مراجه میکنند تهیه میکنند و گروه هدف دوم را به صفحه دیگری هداست میکنند و محتوای ویزه انها را در ان قسمت میگذارند. (در همین مثال ایوندبخش ایجا رویداد که در بالاترین قسمت سایت قرار گرفته این جداسازی را انجام میدهد.)
نکته ای که وجود دارد این است که در برخی از کسب و کارها این دستههای اولیه بدین شکل از هم جدا نیستند (خریدار و عرضه کننده) . مانند مشتریانی که به سایت یک باشگاه بدنسازی مراجعه می کنند. تصور کنید در این سایت دو مراجعه کننده اصلی داریم ورزشکاران حرفهای باشگاه و ورزشکاران مبتدی. در این شرایط که گروههای هدف به وضوح قابل جداکردن نیستند و نیازهای آن ها مشابه تر است و بخشی از نیازها به هم گره خورده معمولا پرسونا و محتوای سایت را در وهله اول جدا نمیکنند . بلکه این دو دسته را به عنوان یک گروه هدف در نظر میگیرند و برای این گروه هدف، یک، دو یا چند پرسونا تعریف میکنند و محتوای سایت را به صورت ترکیبی تهیه می کنند تا نیازهای هر دو گروه را به موازات پاسخ دهد.
امیدوارم سوال شما رو درست متوجه شده باشم. باز اگر سوالتون حل نشد محتما مجددا بپرسین
سپاس. آقای بهجتی هم در کانال پاسخ دادند و هر دو پاسخ کمک کننده بود.