- شروع مخاطبشناسی و پرسونا
- پرسونا ابزاری قدرتمند برای شناخت عمیق مخاطب
- فرایند دقیق طراحی پرسونا
- اولین مرحله طراحی پرسونا: برنامهریزی و تعریف مسئله
- پیشنویس پرسشنامه پرسونا (Questionnaire Draft)
- اگر زمان کافی برای فرآیند پرسونا نداریم، “پرسونای تک منظوره” را امتحان کنیم
- کشف تمایز اصلی در پرسونا (Primary Differentiator)
- پرسشنامه آنلاین، بخشی از مخاطبشناسی
- شناخت بیشتر مخاطب با ابزار روند زندگی
- وبینار مخاطب شناسی و Jobs To Be Done
- پردازش اطلاعات در پرسونا
- تحلیل داده پرسونا با روش نمودار همبستگی
- آشنایی بیشتر با بومگردی افضل روآر (نمونه عملی پرسونا)
- طیف نمودار شخصیتی، نگاهی عمیقتر به مخاطب
- چطور مصاحبه عمیق با کاربر داشته باشیم (Deep User Interview)
- مقایسه پرسونای خریدار و پرسونای کاربر (Buyer Persona vs User Persona)
- از دستهبندی دادههای پرسونا تا اسکلت پرسونا (نمونه عملی)
- معرفی کتاب Buyer Persona
چرا به سراغ وبینار مخاطب شناسی و Jobs to be done رفتیم؟ وقتی صحبت از مخاطب میشود معمولا اکثر کسب و کارها با سرعت جواب میدهند، مخاطب ما همه هستند، اگر کمی بیشتر فکر کرده و دقیقتر شده باشند جواب میدهند، همه خانمهای خانهدار یا همه دانشجویان معماری و … . بحثی که ما در مخاطب شناسی دنبال میکنیم قرار است ما را به جایی برساند که علاوه بر کشف کسانی که میتوانند از محصول ما استفاده کنند، پرسونایی تعریف کنیم که از استفاده محصول ما خوشحال و شعفزده خواهد شد.
پنج شنبه – ۲۳ اردیبهشت ۹۸ – وبیناری با عنوان “مخاطب شناسی و Jobs To Be Done” برگزار کردیم، کیفیت فیلم وبینار را نپسندیدیم، این شد که دوباره این موضوع را ارائه کرده و ضبط کردیم تا امروز بتوانیم با کیفیت بهتری درباره این موضوع صحبت کنیم.
موضوع Jobs To Be Done میتواند یک اپلیکیشن جذاب ذهنی باشد، اپلیکیشنی که بر روی ذهن نصب شده و با آن میتوانیم موضوعات مختلف را از زوایای متفاوتی نگاه کنیم، درک کنیم که در روز کارها و چالشهای مختلفی داریم و چیزهای مختلف را برای انجام دادن آن کارها و حل کردن آن چالشها بکار میگیریم.
در واقع همه ما یک تیم منابع انسانی یا HR درونی داریم، که بصورت فعالانه مشغول استخدام و اخراجهای متفاوت است، امروز مدل موی جدید را استخدام میکنیم تا به اطرافیانمان نشان دهیم شخص متفاوتی هستیم، ماه بعد مدل موی جدید را از اینکار اخراج میکنیم و یک سفر ماجراجویانه را استخدام میکنیم تا همین کار را در برابر اطرافیانمان انجام دهد. فعالیت منابع انسانی درونیمان فقط محدود به یک استخدام و اخراج ساده نمیشود. بلکه برای هر موقعیت شغلی درونی که ایجاد میشود باید شرح شغل نوشته و گزینههای متعدد را بر اساس همان شرح شغل به کار گیرد.
تصور کنید یکی از دوستانتان را برای اولین بار به خانه دعوت کردهاید، به همسرتان پیشنهاد میدهید که آشپزی نکرده و غذا را از بیرون تهیه کنید، چقدر احتمال دارد پیشنهاد شما را قبول کند و چرا؟ اینبار حالت دیگری را در نظر بگیرید، یکی از دوستانتان که معمولا ماهی چندبار به خانه شما میآید، امشب هم برای دیدن فوتبال قرار است با شما باشد. به همسرتان پیشنهاد میدهید که غذا را از بیرون تهیه کنید. اینبار چقدر احتمال دارد پیشنهاد شما را قبول کند؟ چرا؟ آشپزی در خانه به غیر از کار عملکردی که انجام میدهد یعنی «سیر شدن»، چه کار اجتماعی یا احساسی دیگری انجام میدهد که جواب دو سوال تفاوت زیادی باهم داشت؟
موضوع پیچیده شد؟
امیدوارم بعد از این وبینار ۹۰ دقیقهای، موضوع برای شما شفافتر شده و بتوانید این اپلیکیشن را در ذهن خود نصب کنید.
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”3,4,5,6″ ihc_mb_template=”3″ ]
فایل پاورپوینت این وبینار را هم میتوانید از اینجا دانلود کنید: پاورپوینت وبینار مخاطب شناسی
خوراک فکری:
تصور کنید با دوستانتان به یکی از شهرهای شمالی رفتهاید، نمیتوانید زمان زیادی بمانید و حداکثر ۲ روز بعد باید به شهر خود برگردید، تاکید دارید که حتما این چند وعدهای که در سفر هستید را غذای محلی بخورید، به نظر شما این غذای محلی را برای چه کار یا کارهایی بکار میگیرید؟ (طبیعتا جواب شما بر اساس فرضیات است، میخواهیم کمی با این تمرین به مدل فکر کردن بر اساس Jobs To Be Done نزدیک شویم. لطفا از سه جنبه کارکردی، احساسی و اجتماعی بررسی کنید)
[/ihc-hide-content]
سلام. ممنون از وبینار خوب JTBD.
من تقریبا متوجه اپلیکیشن JTBD شدم و متوجه شدم که چطور با عینک JTBD به خیلی از رفتارها و کارهایی که انجام میشه نگاه کنم.
اما دقیقا متوجه نشدم چطور در فرآیند طراحی پرسونا ازش استفاده کنم. الان در پروسه طراحی پرسونا باید برای هر پرسونایی که درمیاد یه JTBD مشخص کنم؟ خب ممکنه هر پرسونا JTBD متفاوتی در استفاده از سرویس من داشته باشه. اینجارو یه مقدار به من توضیح بدید ممنون میشم. که چطور در پروسه شناخت مخاطب ازش استفاده کنم. و حتی اینکه من چطور JTBD مخاطبانم رو متوجه بشم.
با تشکر
سلام و درود
خوشحالم وبینار مفید بوده …
برای اینکه موضوع شفافتر شود میتوانیم درباره تفاوت اصلی JBTD و پرسونا صحبت کنیم، وقتی صحبت از پرسونا میکنیم درباره شناخت عمیق مخاطب صحبت میکنیم، نه در یک شرایط، بلکه بصورت کلی و گاها در تعامل با محصول ما. در نهایت هم به نماینده و نمایندههایی میرسیم که میتوانند مانند مخاطب اصلی ما انتخاب و تصمیمگیری کنند.
وقتی صحبت از JBTD میکنیم، درباره کارهایی صحبت میکنیم که افراد در یک موقعیت و فضای فکری مشخص (Context)، محصول ما یا راهکار دیگری را برای آن بکار میگیرند.
در واقع JBTD شناخت عمیق مخاطب نیست، شناخت راهکاری است که یک مخاطب در یک موقعیت و فضای مشخص انتخاب میکند.
مثلا تصور کنید شما اپلیکیشنی برای یادداشت برداری شخصی ایجاد کردهاید. وقتی پرسونای مخاطب را شناسایی میکنید بصورت کلی و فرضی به دو پرسونا میرسید:
یک. احمد، خیلی با تکنولوژی آشناست و عکسهای خانوادگی را هم در وبسایتی که ویژه اینکار است آرشیو میکند، کارشناسی متوسط است و معمولا در جلسات مختلفی حضور دارد و …
دو. حامد، با تکنولوژی آشناست اما نه به اندازه احمد، ایمیل خود را هر دو روز یکبار چک میکند، برای اینکه عکسهای خود را از دست ندهد یک هارد اکسترنال ویژه عکسها دارد، در کلاسها و ورکشاپهای مختلفی شرکت میکند و سعی میکند در جمعهای مختلف درباره فضاهایی که حضور داشته است صحبت کند.
در این مثال ما پرسونای خود را پیدا کردهایم، JBTD چه کمکی میکند؟ حالا میتوانیم موقعیت مشخصی که معمولا پرسونا در آن فضا قرار میگیرد را تصور کنیم. مثلا احمد در جلسات کاری چرا در دفترچه یادداشت نوت برداری میکند؟ دفترچه یادداشت را برای چه کاری استخدام کرده است؟ نرم افزاری برای اینکار پیدا نکرده است؟
خاصیت عملکری: دفترچه یادداشت و نوت برداری در اپلیکیشن میتوانند از نظر عملکردی مشابه باشند.
خاصیت اجتماعی: نوت برداری در دفترچه یادداشت میتواند تمرکز شما و اهمیت موضوع را به بقیه افراد منتقل کند، در حالیکه نوتبرداری در اپلیکیشن شاید همواره این شک را در دیگران ایجاد کند که مشغول چه کاری با موبایل خود هستید و … .
این فرضیات ماست برای اینکه تکلیفمان را با ارتباط پرسونا و JBTD مشخص کنیم.
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که در JBTD پرسونا را در شرایط و فضای مشخص (Context) در نظر میگیریم و باز مشخص میکنیم که پرسونای ما در آن شرایط انتظار چه نتیجهای (Outcome) را دارد.
چطور کشف کنیم؟
از روشهای تحقیق مختلف، اینجا مشخصا میدانیم هدفمان چیست، میخواهیم کشف کنیم که دفترچه یادداشت برای مخاطب ما در جلسات رسمی چه کارهایی را انجام میدهد.
میتوانیم با مخاطبمان مصاحبه عمیق انجام داده و در جریان فضای جلساتی که شرکت میکند قرار بگیریم، چه میزان از افراد حاضر در جلسه با تکنولوژی آشنا هستند، حضور فرد در جلسه بعنوان شخص فعال و سخنران است یا بعنوان شنونده است؟ معمولا یادداشت را برای خود برمیدارد یا دیگران و سوالات دیگری که قرار است همراهیمان کنند تا دلایل استخدام دفترچه یادداشت را کشف کنیم.
لحظههای پرمحتوایی داشته باشید
عاااااالی بوووود
اگه درست متوجه شده باشم. در واقع شناخت مخاطب و پرسونا همون مسیر مشخص خودشون رو دارند. حالا بعد از پیدا کردن پرسونا برای اینکه علت عمیقتر استفاده پرسونا از محصولمون رو کشف کنیم از اپلیکیشن JTBD استفاده می کنیم. که این کشف علت میتونه کمک کنه یه سری تغییرات رو در محصول و حتی پیام هامون ایجاد بکنیم.
ممنون از پاسخ.
دقیقا همینطوره مهران عزیز
سلام. ممنونم بابت وبینار پر محتوا تون من یک UX Designer هستم و به مطال مدام به چشم دیزاین نگاه می کنم. چند تا سوال برام پیش اومد:
۱٫ فرض کنیم متوجه شدیم فلان پرسونا در یک Context مخصوص برای چه هدفی فلان کار رو انجام میده. این موضوع چه کمکی به تکمیل شدن پرسونا و یا گروه بندی کاربرا می کنه؟ بذارید اینجوری بپرسم که JTBD دقیقا قراره کجا به ما بینش بده در فرایند دیزاین؟
۲٫ یه جا گفتید JTBD ترجیحا نباید صفت باشه و باید چیزی رو شناسایی کنیم که بتونیم تو دسته بندی های مختلف راهکار بدیم براش. من این دو مورد رو اصلا متوجه نشدم ینی چی. میشه بیشتر توضیح بدید؟
۳٫در مثال جایگزین کردن نوار برای کسایی که اهنگ گوش می دن. ما این موضوع رو برای افرادی مطرح می کنیم که کلا کتاب صوتی گوش نمیدن؟ یا اونایی که تو این Context خاص ، مثلا وقتی تو ترافیک گیر کردن، ازش استفاده نمی کنن؟
۴٫ ما باید برای تمام Context هایی که کاربرمون توش می تونه حضور داشته باشه JTBD شناسایی کنیم؟
ممنونم که سوال طولانی مو مطالعه می کنید.
سلام و درود پوریا عزیز
ممنون از سوالات هوشمندانه شما
یک) مشخص کردن این موضوع باعث میشه تا ما شناخت بیشتری نسبت به پرسونا پیدا کنیم، مثلا تصور کنید که وقتی میدونیم مخاطب اولین سفرش به اقامتگاه بومگردی رو برای بخش Social میره و میخواد از خودش شخصیتی ماجراجو به دوستانش معرفی کنه، هم باعث میشه رقبای درستی رو برای این اقامتگاه در اون Context خاص شناسایی کنیم، و هم بدونیم که چطور میتوانیم شرایطی فراهم کنیم که در همین راستا یعنی انتقال این پیام و ارضاء بخش Social بیشتر همراهیش کنیم. (البته با در نظر گرفتن اینکه میخوایم اینکار رو انجام بدیم یا نه!) مثلا عکسهای موقعیتهایی رو منتشر کنیم که به نظر فضای خوبی برای عکاسی و خاطرهسازی میاد.
دو) مثلا تصور کنید در حال بررسی این مورد هستیم که در روزی که حسابی خستهایم و حوصله کاری را نداریم، روی مبل نشسته و تلویزیون را روشن میکنیم، در این حالت JTBD را مشخص کنیم…
میتوانیم بگوییم تلویزیون را روشن کردهایم تا «راحت باشم»، در اینجا جنس کاری که انتظار داریم خروجی JBTD باشد صفت است، بهتر است از صفت استفاده نکنیمِ، این موضوع کمک میکند تا کار درستتری را کشف کنیم. مثلا در همین مثال میتوانیم بگوییم تلویزیون را روشن کردهایم تا «فکرمان پرت شود».
برای بخش دوم سوال:
وقتی جنس کاری که تلویزیون دارد انجام میدهد را بهدرستی مشخص کنیم مثلا «فکرمان پرت شود»، احتمالا میتوانیم در دستهبندیهای مختلف برای آن راهحل ارائه دهیم. مثلا اگر در این حالت قرار نیست بگوییم فیلم طنز ببینیم. این کار در یک دستهبندی و آن تماشای یک فیلم یا برنامهتلویزیونی است. میتوانیم پیشنهاد دهیم پازل درست کن. یک متن بیهدف بنویس. کاغذی را خطخطی کن. با یک دوست قدیمی گپ بزن. همه این کارها قرار است در نهایت «ذهن را پرت کند» و جنس راهکارها متفاوت است و در یک دستهبندی قرار نمیگیرد.
سه) کسانی که در این Context خاص ازش استفاده نمیکنن
چهار) بعید میدونم بتونیم برای تمام Context ها اینکارو انجام بدیم، بهتره برای چند سناریوی مشخص برای پرسونای اصلیمون (Primary Persona) اینکارو انجام بدیم.