- شروع مخاطبشناسی و پرسونا
- پرسونا ابزاری قدرتمند برای شناخت عمیق مخاطب
- فرایند دقیق طراحی پرسونا
- اولین مرحله طراحی پرسونا: برنامهریزی و تعریف مسئله
- پیشنویس پرسشنامه پرسونا (Questionnaire Draft)
- اگر زمان کافی برای فرآیند پرسونا نداریم، “پرسونای تک منظوره” را امتحان کنیم
- کشف تمایز اصلی در پرسونا (Primary Differentiator)
- پرسشنامه آنلاین، بخشی از مخاطبشناسی
- شناخت بیشتر مخاطب با ابزار روند زندگی
- وبینار مخاطب شناسی و Jobs To Be Done
- پردازش اطلاعات در پرسونا
- تحلیل داده پرسونا با روش نمودار همبستگی
- آشنایی بیشتر با بومگردی افضل روآر (نمونه عملی پرسونا)
- طیف نمودار شخصیتی، نگاهی عمیقتر به مخاطب
- چطور مصاحبه عمیق با کاربر داشته باشیم (Deep User Interview)
- مقایسه پرسونای خریدار و پرسونای کاربر (Buyer Persona vs User Persona)
- از دستهبندی دادههای پرسونا تا اسکلت پرسونا (نمونه عملی)
- معرفی کتاب Buyer Persona
در مطلب قبلی از این صحبت کردیم که مخاطب ما همه نیستند در حالی که از زاویه دیگری همه هستند. و گفتیم که با کمک ابزارهایی میخواهیم آن دسته از مخاطبانمان را که میخواهیم و می توانیم شگفت زده کنیم را با کمک پرسونا بشناسیم. در آخر مطلب قبل هم قرار شد به این سوال جواب دهیم که از پرسونا کجاها استفاده خواهیم کرد که حتما در مطالب بعدی خواهیم گفت.اما در این مطلب به طور مشخص در مورد این صحبت میکنیم که پرسونا چطور ایجاد میشود. در فایل ۳۵ دقیقه ای، مسیری که در زیر می بینید و ما برای پرسونا طی خواهیم کرد را با هم بررسی میکنیم و در ادامه آن در مورد این که چه نوع دادههایی برای طراحی پرسونا لازم داریم میگوییم.
نگران نباشید، قرار نیست از یک مسیر پیچیده با کلی کلمات و اصطلاحات تخصصی صحبت کنیم، قرار است پیچیدگیهای این مسیر را شفاف کنیم و اصطلاحات تخصصی این حوزه را توضیح دهیم تا خوراکی برای شناخت مخاطب و در نهایت طراحی پرسونا باشد.
بهطور کلی لازم است پرسونا را کمی جدی بگیریم، این جدیت با برنامهریزی شروع میشود، به چه نوع اطلاعاتی برای طراحی پرسونا نیاز داریم؟ این اطلاعات را قرار است از کجا جمعآوری کنیم؟ از چه روشهایی برای جمعآوری اطلاعات استفاده میکنیم؟
در جمعاوری اطلاعات هدفمان از هر سوال چیست؟ نیازهای پنهان مخاطب را چطور کشف میکنیم؟ در خصوص موانع و نقاط رنجش مخاطب چطور اطلاعات بیشتری کسب میکنیم؟ رفتار مخاطب در تعامل با صنعت، بازار و محصول را چطور ارزیابی میکنیم؟
پرسشنامه و مصاحبه عمیق روشهای مرسومی برای جمعاوری اطلاعات هستند، از چه روشهای دیگری میتوانیم برای جمعاوری اطلاعات کیفی استفاده کنیم؟ اطلاعاتی را که جمعاوری کردیم چطور دستهبندی کنیم؟ تمایز اصلی را چطور کشف و در نتایج تحقیق اعمال کنیم؟ (تفاوت نقش کاربر، هدف کاربر و دسته کاربر چیست؟)
نتایج پرسشنامه، مصاحبه و سایر روشها را چطور یکپارچهسازی کنیم؟ Affinity Diagram چیست و چطور استفاده میشود؟
نوبت به اسکلت پرسونا میرسد، قبل از دمیدن روح و جانبخشیدن به آن لازم است به اسکلت پرسونا یا Persona Skeleton برسیم.
یه پایان مسیر نزدیک میشویم و به اولویتبندی و در نهایت به پروفایل پرسونا میرسیم. درباره فرآیند طراحی پرسونا در فایل ویدئویی زیر توضیح دادهایم… (مدت: ۳۸ دقیقه)
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”3,4,5,6″ ihc_mb_template=”3″ ]
یکی از کارهایی که در مرحله برنامهریزی پرسونا خوب است انجام دهیم، این است که یک لیستی از سوالاتی که لازم داریم جمعآوری کنیم. میتوانیم این لیست را با هم تمرین کنیم…
تمرین
تصور کنید قرار است برای یک اقامتگاه بومگردی در شیرگاه که حدود سه الی چهار سال است که از راهاندازی آن میگذرد، پرسونا طراحی کنیم. هدف از طراحی این پرسونا این است که فعالیتهایی که میخواهیم در شبکههای اجتماعی (کمپینها و …) انجام دهیم، سمت و سویی متناسب با مخاطب ما داشته باشد.
به نظر شما به چه اطلاعاتی از کاربرانمان نیاز داریم؟
[/ihc-hide-content]
سلام و درود. دوتا سوال دارم. نمیدونم اینجا باید بپرسم یا جایی دیگه. اما میپرسم.
۱- آیا در پروسه طراحی پرسونا و بررسی مخاطبان، غیر مشتری ها را هم در نظر میگیریم؟ مثلا در مورد مثال اقامتگاه، آیا از همان ابتدا به سراغ بررسی افرادی می رویم که اساسا اهل استفاده از این نوع اقامتگاه هستند. یا نه به سراغ افرادی که تا به حال از اقامتگاه استفاده نکرده اند و حتی شاید اهل استفاده از این نوع اقامتگاه ها هم نیستند می رویم؟ چون در هر یک از این حالات barrier متفاوت هست.
barrier استفاده از نکردن از اقامتگاه ها، یا barriere استفاده نکردن از اقامتگاه ما.
۲- در قسمت ویژگی های شخصیتی به وفاداری افراد نسبت به محصول یا برند اشاره شد.
آیا اساسا ما آدم هایی با وفاداری بالا و وفاداری پایین داریم؟ یعنی این یک ویژگی شخصیتی هست؟
مثلا ممکن است فردی نسبت به یک برند وفادار باشد اما نسبت به دیگر برندها وفاداری چندانی نداشته باشد. مثلا همیشه به استفاده از محصولات اپل اصرار دارد( یا سامسونگ، شاید اپل داستانش متفاوت باشه) اما در مقابل در خرید کفش ورزشی بین چند برند مد نظر هربار یکی را بسته به قیمت یا موارد دیگه انتخاب می کند. آیا این آدم شخصیتی با وفاداری بالا دارد یا پایین؟ در واقع میخوام بدونم اساسا وفادار بودن از طرف خود آدمه هست؟ یا برند مورد نظر افرادو وفادار می کنه.
با تشکر
سلام…ممنون از سوالهای خوبتون…
در مورد سوال اول، :thought_balloon: سوال همسفر خوبمون:
آیا در پروسه طراحی پرسونا و بررسی مخاطبان، غیرمشتریها را هم در نظر میگیریم؟ مثلا در مورد مثال اقامتگاه، آیا از همان ابتدا به سراغ بررسی افرادی می رویم که اساسا اهل استفاده از این نوع اقامتگاه هستند. یا نه به سراغ افرادی که تا به حال از اقامتگاه استفاده نکردهاند و حتی شاید اهل استفاده از این نوع اقامتگاهها هم نیستند میرویم؟ چون در هر یک از این حالات barrier متفاوت هست.
Barrier استفاده نکردن از اقامتگاه ها، یا barrier استفاده نکردن از اقامتگاه ما.
:speech_balloon: جواب راهنمای سفر:
این که ما تصمیم میگیریم از چه کسانی اطلاعات بدست بیاریم، بستگی به هدف و مرحلهای از کسبوکارمون داره که انتخاب کردیم براش پرسونا در بیاریم. مثلا در همین مثال اقامتگاه بومگردی، نیاز داریم که هم از مشتریهای فعلی، هم مشتریهای بالقوه و هم غیرمشتریها اطلاعاتی رو بهدست بیاریم. اما جنس سوالات و تعداد سوالات و نوع استفادهای که از جوابها میکنیم فرق میکنه… همش باید طوری باشه که کمک کنه ما پرسونایی رو مشخص کنیم که کاربردی باشه .همونطور که خودتون هم گفتین درهرحالت احتمالا موانع تصمیمگیری فرق میکنه… ما موانع تصمیمگیری، نیازها و خواستهها و… هر سه گروه رو در میاریم برای این که پرسونا اصلی، پرسونای ثانویه و غیرپرسوناهامون رو مشخص کنیم…لزوما مشتریهای فعلی ما اون افرادی نیستن که کسبوکار ما میتونه شگفت زدشون کنه و اتفاقا شاید کسانی که الآن مشتری ما نیستن همون کسانی باشن که ما اگه اونها رو گروه هدف در نظر بگیریم، ارزشهای کسبوکار ما ذوق زدشون کنه. یکی از دلایلی که پرسونا طراحی میکنیم همین نکته هست که اون آدمها کیا هستن و چه ویژگیهایی دارن… ممکنه بعضی از این ویژگیها رو از دل مشتریهای فعلیمون در بیاریم بعضیها رو از گروههای دیگه… برگردیم به همون مثال اقامتگاه بومگردی، شاید یه افرادی هستن که نیازها و خواستهها و ویزگیهای شخصیتی شون طوریاست که دقیقا با پرسونا اصلی ما مشابهت داره ولی از اقامتگاه ما استفاده نمیکنند چون مانع تصمیمگیریشون اعتماده و ما نتونستیم اونطور که باید خیال این افراد رو از بابت امنیت جلب کنیم تا بتونن اعتماد کنن. پس با دونستن barrier غیرمشتریمون تونستیم پرسونامون رو ایجاد کنیم. حالا این که چه حجم از این اطلاعات از مشتریهامون به دست میاد چقدر از غیرمشتریها، موضوعی است که باید در مرحله برنامهریزی با توجه به محدودیتها و پتانسیلهایی پروژه که داریم مشخص کنیم.
در مورد سوال دوم
وفاداری از ویژگیهای شخصیتی ماست و مثل بقیه ویژگیهای شخصیتی یا اخلاقی یک طیف است. یعنی یک نفر ممکن است به محصولات روزانه (ماست، شیر و …) اصلا وفادار نباشه و از برندهای مختلف خرید کنه ولی در مورد بستنی اتفاقا فقط از یک برند بخره… واقعیت اینه که داریم در مورد یک موجود بسیار پیچیده به نام انسان صحبت میکنیم و نباید یادمون بره که ما این سادهسازیها رو انجام میدیم برای این که بتونیم این موجود پیچیده رو بهتر بشناسیم… کاملا مثل مدلهای ریاضی و بقیه مدلها… اساسا ما سادهسازی و دستهبندی میکنیم برای این که بهتر متوجه بشیم… برای همین هم ویژگیهای شخصیتی رو طیف در نطر میگیریم تا به مدل واقعی انسان نزدیکتر باشه. اما حالا تکلیف ما چیه و چجوری میتونیم بفهمیم که این آدم که همه محصولات دیجیتالی که استفاده میکنه از یک برند هست ولی در مورد کفش این طور نیست ولی لباس چرا… پس توی طیف شخصیتی وفاداری کجا قرار میگیره؟یا ذاتا آدم وفاداریه یا یک برند خاص موفق شده تا وفاداری رو ایجاد کنه؟ این کار رو فقط با سوالهای متفاوت و بررسی رفتار اون آدم در کانتکستهای مختلف میتونیم متوجه بشیم… مثلا اگه دیدیم اصولا برای لباس از دو یا سه برند مشخص خرید میکنه، بپرسیم که اصولا خریدهاش رو چطور انجام میده؟ از یه سوپر مارکت مشخص خرید میکنه یا نه هرجایی که نزدیک باشه؟ یا آرایشگاهش رو چجوری انتخاب کرده؟ سالهاست میره یه آرایشگاه ثابت یا هر وقت خونشون رو عوض میکنن نزدیکترین ارایشگاه رو انتخاب میکنه… در مورد اپلیکیشنها چه رفتاری داره… از یه تاکسی اینترتی مشخص استفاده میکنه یا نه دو سه تا اپلیکیشن داره و هرکدوم سریتر ماشین برسونه؟ مجموعه چند تا سوال در CONTEXT های مختلف میتونه خطایی که از وفاداری به یک برند مشخص ناشی میشه و خیلی خطاهای دیگه رو مشخص کنه… به اصطلاح ما باید یک سوال بپرسیم و با جوابش پیشبینی کنیم و بعد با سوالهای دیگه فرضیاتمون رو بسنجیم و VERIFY کنیم…
ممنون توضیحات خیلی خوبی دادید. تا حد خیلی زیادی به من کمک کرد. راستی، سوالی داشتم به همین شکل از کامنت استفاده کنم؟
بله. هم میتونین سوالها رو در کامنت بپرسین هم در آیدی تلگرام ContentQ@ سوالهایی که احساس میکنین جوابش به بقیه همسفرها هم کمک میکنه اینجا پرسیده بشه بهتره
سلام و خسته نباشین
شیوه ارایه مطالب بسیار شیوا و قابل درک بود ، فقط من یک پیشنهاد دارم
شما بیاین تو ارایه مطالب دقیقا یک کسب و کاری که این کار رو انجام داده برای ما ریز به ریز مثال هاش رو بیان کنین ، مثلا بگین بیزنس ایکس که الان داره خدمات این چنینی ارایه میده پرسشنامه به این صورت بوده ، خروجیش این شده
دقیقا یک مثال واقعی از یک بیزنس ایرانی برامون بیارین تا مطالب برای منی که رشته غیرمرتبط هستم مطالب ملموس تر و یادگیریش عمیق تر بشه
مثال پایان نامه ارشد رو برای شما میزنم ، استاد راهنما یک موضوع عینی رو تمام موارد دفاع پروپوزال ، نوشتن پایان نامه و نوشتن مقاله رو روی یک مثال واقعی به ما نشان میده تا بفهمیم چگونه باید یک پایان نامه طراحی کنیم
تشکر از شما
سلام
ممنون از پیشنهادتون… با شما موافق هستم.
ما هم در مسیر شهر مخاطبشناسی سعی داریم مطالب رو با مثال و به قول شما ریز به ریز جلو بریم… مثال اقامتگاه بومگردی رو هم برای همین آوردیم…فقط با این تفاوت که به جای بیان نمونه انجام شده، ترجیح میدیم تا با هم این مسیر رو جلو بریم تا بهتر یاد بگیریم… 😉
سلام، با تشکر از توضیحات خوبی که ارائه کردین.
در خصوص تمرین مطرح شده من این سوالات به ذهنم رسیده ولی نمیدونم تا چه حد درست باشه 🙂
۱٫ آیا داشتن سرگرمی در اقامتگاه برای مسافر اهمیت دارد؟
۲٫ چه میزات از نکات بهداشتی برای مسافر اهمیت دارد؟
۳٫ View اقامتگاه برای مسافر اهمیتی دارد؟
۴٫ موقعیت مکانی اقامتگاه به مکان ها گردشگری
۵٫علاقه مسافر به مکان های سنتی و اصیل بیشتر هست یا مکان های لوکس و مجلل؟
با تشکر
ممنون از شما که تمرین رو انجام دادین و به اشتراک گذاشتین…
حقیقتش درستی یا غلطی برای این تمرین وجود نداره… مسیر رو درست متوجه شدین و سوالهای خوبی هم پرسیدین فقط بهتره کمی جامعتر نگاه کنیم… این که در کنار نکات بهداشتی، منظره و سرگرمیهای اقامتگاه و دسترسی به مکانهای گردشگردی چه موارد دیگری از مخاطب میتونن برامون مهم باشن؟
سلام و خسته نباشید و ممنون از مطالب خوبتون 🙂
من یه سوال داشتم در مورد کسبو کارهای نوپا و استارتاپهایی که تازه میخوان شروع به تبلیغات و کار کنن، در واقع کسب و کارهایی که مخاطبی در بدو شروع ندارن. برای اینها هم پرسونا همون کارکرد رو داره؟ چون تا جایی که من متوجه شدم، پرسونا نمایندهای از یک دسته از مخاطبهاست که ما هدف قرارشون میدیم که شگفتزدهشون کنیم. آیا کارکرد خلق پرسونا برای کسبوکارهای جدید، این شکلی تعریف میشه که من به عنوان یک برند جدید یا ارائهدهنده خدمات در شروع کارم، این خودم هستم که گروه مخاطب خودم رو انتخاب میکنم؟ یعنی تعریف میکنم که با توجه به محصولم مخاطبهای من افرادی هستند که این ویژگیهای شخصیتی رو دارند؟
و سوال دومم:
ما در تولید محتوا برای یک برند یا کمپین و… میتونیم چند پرسونا داشته باشیم که هر کدوم نماینده بخشی از مشتریهای ما باشه؟ که ما بتونیم براساس اون روحیه کلی، پیاممون رو طراحی کنیم؟
سلام… هر دو سوال شما در ادامه سفر جوابهای مفصلتری داره… در مطلبی از این که کجاها از پرسونا میتوانیم استفاده کنیم حتما به این موضوع میپردازیم… درسته در استارتاپهای نوپا ما مشتری نداریم تا سوالهامون رو از اونها بپرسیم اما مشتری ها تنها یکی از ذینفهان ما محسوب میشن… مشتریهای احتمالی و افرادی که بر اساس ارزشهای پیشنهادی ما میتونن مشتری ما باشن یکی از ذینفعان خوب در این مرحله هستند و میتونن کمک ما کنند تا به مخاطبهای اصلیمون و پرسوناهای واقعی٬مون نزدیک بشیم… یه نکته دیگهای که وجود داره اینه که پرسونا همزمان با رشد استارتاپ ما رشد میکنه و در نتیجه نباید نگران پرسوناهای اولی که در میاریم باشیم..میشه به پرسوناها خیلی ساده ورژن داد.. و مشخص کرد که من در این مرحله پرسونا ورژن یک ام رو دارم و زمانی که مشتری هام معلوم شدن دیتای اونا رو هم وارد می کنم… ولی باز هم یادتون باشه که فقط نباید از مشتری هامون اطلاعات جمع آوری کنیم… خیلی وقتا افرادی هستند که مشتری فعلی ما نیستن ولی جز پرسونای اصلی ما هستند و اتفاقا باید بریم دنبالشون و اونا رو مشتری خودمون کنیم…
این که ما چند پرسونا داریم یکی از چالشیترین سوالهای پرسوناست… ازتون میخوام همراهمون باشین تا در ادامه این سوال رو جواب بدم چون نیاز به مقدماتی داره…اما این که ما بیش از یک پرسونا داریم درسته… معمولا حدود ۲ تا ۴ پرسونا معمول ترین حالت هست که در مواردی این تعداد بیشتر هم میشه و همان طور که گفتین هر کدام نماینده یک گروهی از مخاطبین ما هستند که تفاوتهای زیادی داشتن که در پرسوناهای مختلف قرار گرفتن… و همیشه یکی از این پرسوناها به عنوان پرسونا اصلی (primiry persona) انتخاب میشه و تصمیات اساسی با اون چک میشه…
در مورد تمرین این سوالها به ذهن من رسید:
۱. دلیل انتخاب شیرگاه به عنوان مقصد از نظر مخاطب من چیست؟
(جنس آب و هوا و طبیعت هر منطقه، میتونه تو شناخت این که مخاطب دنبال چه جنسی از سفر هست کمک کنه)
۲. آیا بار اولی هست که به شیرگاه میاد یا نه؟
(طبیعتا انتظارات کسی که دفعه اول به جایی میرود و کسی که بار اولش نیست متفاوته، و همین مسیر متفاوتتری رو برای تاثیرگذاری روی اون میطلبه)
۳. آیا مخاطب من به اقامتگاه صرفا به چشم یک جای خواب نگاه میکنه که وسیلههاش رو اونجا بذاره و خودش بره اطراف اقامتگاه رو بگرده؟ یا دوست داره بیشتر وقتش رو تو اقامتگاه باشه؟
(برای مخاطب اول قطعا باید روی بکر بودن طبیعت و جاهای دیدنی اون منطقه سرمایهگذاری کرد و برای دسته دوم باید روی امکانات اقامتگاه و آسایشش)
۴. مخاطب من دنبال آرامش و ریلکس کردن هست یا بازی و رقص و شادی؟
۵. بیشتر مخاطبهای من اکیپهای دوستی هستند یا خانوادهها؟
۶. مخاطب من دوست داره امکانات آشپزی رو داشته باشه تا خودش غذا تهیه کنه، یا حوصله آشپزی تو سفر رو نداره و غذای آماده میخواد؟
۷. چقدر توان ریسک کردن برای تست غذاهای محلی رو داره؟
۸. چقدر رغبت به شناخت و خرید صنایع دستی اون منطقه داره؟
امیدوارم درست متوجه مسیر پرسونا شده باشم 🙂
عالیه… کاملا در مسیر درست پرسونا هستین و جنس سوالهایی که بهش فکر کردین خیلی خوبه… از این نظر که این سوالها، سوالهایی هست که باعث شناخت عمیق مخاطب میشه 😉
سلام من واقعا نمی تونم تمرین ها رو حل کنم بخاطر همین جواب نمیدم بقیه هم همینطورن ؟
مباحث خیلی برام پیچیده است .کاش یکم مثالا و سوالاهای راحتتر هم می پرسیدیدویا جزیی تر هر موضوع میگفتین.یا به قول دوستمون یه مثالی که روش کار کردین می گفتین تا ما هم با دیدن نتیجه عملی کار یه ذره انگیزه می گرفتیم.
ممنونم از شما که نظرتون رو گفتین… نگران نباشین…مباحث رو سادهتر میکنیم و سوالهای سادهتر هم میپرسیم و اون موقع منتظر جوابتون هستیم 😉
البته اگر سوالی هم دارین که نیاز به جواب مشخصتری داره به آیدی تلگرام کانتنت برگر ContentQ@ هم میتونین پیام بدین…
عرض سلام و تشکر بابت سفر خوبتون
اصولا چه زمانی شروع به درک و شناخت پرسونا میکنیم؟
این اتفاق همانند بخش بندی همواره قبل از تولید محصول یا خدمت اتفاق میوفته یا بعد از ارائه آنها هم اتفاق میوفته؟
به عبارت دیگه پرسونا چقدر بر ۴p تاثیر میزاره؟
و با توجه به پیچیدگی شناخت آن توسط تحقیقات خیلی راحتتر خواهد بود که از مشتری های واقعی چنین اطلاعاتی جمع آوری شود
و در انتها ممنون میشم پیامدهای منفی حاصل از شناخت پرسونا در طول کسب و کار و به مرور زمان رو بفرمایید
سلام… ممنون بابت سوالهاتون…
معمولا زمانی که یک کسب و کار در حال برنامهریزی برای راهاندازی است پیداکردن مخاطب و شناخت نیازهای مشتری از اولین سوالهاست.بسیاری از ما هم ادعا میکنیم که محصولی طراحی میکنیم که کاربرمحور (user-centered) است. اما واقعیت اینه که ما ذاتا تمایل داریم که محصولات و خدمات رو خودمحور (self-centered) طراحی کنیم. به قول Bruce Tognazzini ما حتی بعضی وقتها دنبال مخاطبینی شبیه خودمون میگردیم تا فیدبک مثبتی روی محصولمون بگیریم… به هرحال مواردی زیادی هست که ثابت میکنه ما بیش تز از این که عملا کاربرمحور جلو بریم، دوست داریم که کاربرمحور جلو بریم 🙁 و به نظر میاد اگه واقعا بخوایم کاربرمحور محصول یا خدمتی رو عرضه کنیم که نیازهای واقعی کاربرانی رو پوشش بده شناخت و درک مخاطب میتونه کمک کننده باشه.
طبیعتا پرسونا و سایر روشهای شناخت مخاطب تاثیر زیادی بر ۴p میزاره… چون کمکمون می کنه تا به شناختی برسیم که روی محصول و قیمت و … تاثیر داره. اما این به این معنا نیست که حتا باید قبل از تولید محصول از این ابزارها استفاده کنیم. شاید یک بیزینسی بدون مارکت سگمنتیشن و … شروع کنه و بعدبرای توسعه محصول روی مخاطب تمرکز کنه و شاید حتی هرگز نکنه و موفق بشه.. اما در فضای رقابتی امروز… شناخت مخاطب قبل از شروع منابعی رو در اختیارمون میزاره که میتونه سرعت رشدمون رو زیاد کنه…
جمعآوری اطلاعات از مشتریهای واقعی خیلی کمککننده است اما باید حواسمون باشه که باعث نشه مشتریهای بالقوه رو از دست ندیم. چون شاید پرسونا اصلی ما اتفاقا در بین مشتریهای فعلیمون نباشه…
یک پست جداگانه در مورد این که پرسونا چه زمانی موفق نمیشه به سفر اضافه میکنیم اما شاید به عنوان مهمترین پیامد منفی پرسونا بشه این رو گفت که ما بر اساس حدسیات ذهنی خودمون پرسونا ایجاد کنیم و از این پروسنای فرضی انتطارات پرسونای بر اساس داده رو داشته باشیم و این که هم زمان با رشد کسبوکارمون پرسونا رو upgrade نکنیم.
خیلی ممنونم با حوسه جواب می دید من اینجا خیلی بیشتر یاد گرفتم تا درس
خواهش میکنم… هدف ما اینه که در این سفر در کنار هم یاد بگیریم… 😉
مثلا اطلاعات جزئی هم تو این قسمت وارد میشن؟
فرض کنید تو تمرین این سوال رو داریم:
پرسونا سریال پایتخت رو چقدر دوست داره؟(شیرگاه همونجاییه که پایتخت ساخته شده توش)
این سوال ممکنه برای وقتی که داریم به شبکه اجتماعی فکر کنیم سوال جذاب و تاثیرگذاری مطرح شه برای روش تبلیغ. ولی تو کلیات حخدمت ما و یا پرسونای مخاطب به نظر دور و فرعی میاد
فارغ از جزئی یا کلی بودن اطلاعات، هر سوالی که فکر میکنیم جوابش کمک زیادی به ما میکند را در همین قسمت ثبت میکنیم. ما همیشه باید بدونیم پرسونا رو برای چه چیزی و به طور خاص چه مرحلهای از بیزینسمون طراحی میکنیم. اگر در تیم مارکتینگ هستیم و برای کمپینهای تبلیغاتی پرسونا میخواهیم همانطور که گفتین این سوال شاید در پیدا کردن کانال تبلیغ و شناخت سلیقه مخاطب کمکمون کنه..مهم اینه که هدفمون از این سوال چیه و برداشت دیگهای از سوال نکنیم… در فایل برنامهریزی و تعریف مسئله موضوع هدف سوال رو بیشتر توضیح دادیم.
سلام و خدا قوت
در ابتدا من مخاطب ها رو در دسته های زیر قرار دادم:
۱- کسانی که با کانسپت اقامتگاه های بوم گردی آشنا نیستند.*
۲- کسانی که با اقامتگاههای بوم گردی آشنا هستند.
۲-۱- اقامتگاه شیرگاه را نمیشناسند.*
۲-۲- اقامتگاه شیرگاه را میشناسند.
۲-۲-۱- تا به حال از اقامتگاه شیرگاه استفاده نکرده اند. (یا یکبار به شیرگاه آمده یا چند بار آمده و استفاده نکرده)
۲-۲-۲- حداقل یکبار از اقامتگاه شیرگاه استفاده کرده اند.
۲-۲-۲-۱- هنوز هم از این اقامتگاه استفاده میکنند. (تقریبا هرباری که به شیرگاه آمدهاند اینجا اقامت کرده اند)
۲-۲-۲-۲- دیگه از اقامتگاه شیرگاه استفاده نمیکنند. (تجربه بد یا فقط یکبار به شیرگاه آمدهاند)
من در این دسته بندی با دستههای ستاره دار کاری ندارم.
تمرکزم روی سه دسته است:
۲-۲-۱- کسانی که اقامتگاه شیرگاه را میشناسند و تا به حال به شیرگاه نیامدهاند. (یا غیرمشتری اند یا بالقوه)
۲-۲-۲-۱- کسانی که اقامتگاه شیرگاه را میشناسند و دیگه از این اقامتگاه استفاده نمیکنند. (یا غیرمشتری اند یا بالقوه)
۲-۲-۲-۲- کسانی که اقامتگاه شیرگاه رو میشناسند و مدام در آنجا اقامت میکنند. (آنها مشتریان فعلی اند)
خب در دو دسته اول باید با سوالات غیرمستقیم زیرزبون مخاطب رو بکشیم که چرا اصلا به این اقامتگاه نیامده یا دیگه نمیاد. و کجا اقامت میکنه و چرا؟ (مگه چه مزیتهایی دارند؟)
و در دسته سوم باید سوالاتی بپرسیم که به ما در طراحی یک سرویس بهتر کمک کنه.
به نظرم در تمام سوالهایی که از هر دسته میپرسیم، باید ببینیم هر کدوم از فاکتورهای زیر به چه اندازه برای مخاطب اهمیت داره.
فاکتورهای یک اقامتگاه:
۱- راحتی و آماده بودن غذا (مثلا هتلها غذا هم میدهند.)
۲- داشتن هر غذایی چه محلی چه غذاهای روتین.
۳- دسترسی به جاهای دیدنی (طبیعت، تاریخی، موزهها و…) و مراکز خرید
۴- امنیت دسترسی به جاهای دیدنی و مراکز خرید
۵- هزینه پایین دسترسی به جاهای دیدنی و مراکز خرید
۶- هزینه اقامت پایین
۷- نظافت مناسب اقامتگاه
۸- امنیت جانی و مالی اقامتگاه (در مقابله با دزدی و…)
۹- محیط، شرایط و قوانین متناسب با خانواده، اکیپ دوستان (مثلا اکیپ دوستان بیشتر دنبال شب نشینی و خوش گذرانیهستند اما خانواده ها شاید بیشتر دنبال آرامش باشند.)
۱۰- جای پارک ایمن خودرو
۱۱- رفتار خوب پرسنل
و…
البته همونجور که شما فرمودید تعداد سوالها و نوع سوال هایی که از هر دسته میپرسیم فرق میکنه. اما فکر میکنم باید میزان اهمیت هر مورد رو در چشم مخاطب اندازهگیری کنیم.
با آرزوی موفقیت برای شما عزیزان.
ممنون از شما که جواب تمرینتون رو به اشتراک گذاشتین…
سوالات خوب و کاملی بود. این که در ابتدا مخاطبین رو دستهبندی کردین اتفاق خوبیه و کمک میکنه که سوالهای بیشتر و گاها مشخصتری بتونیم پیدا کنیم فقط باید حواسمون باشه که به یک یا دو دستهبندی خاص محدود نشیم.
سلام. مطالب بسیار مفید و آموزنده بود. فقط پیشنهادم اینه اگر امکانش هست فایلهای صوتی مدت زمان کوتاهتری داشته باشند. من به شخصه چند فایل صوتی کوتاه رو به یک فایل بلند ترجیح میدم.
شناسایی عملی پرسونای دورهی سفر محتوا ;))))
سلام و درود
ممنون از پیام شما، از دوستان دیگر هم نظرات مشابه شما دریافت کردیم، در درس های آینده فایلها کوتاهتر میشوند …
۱- مخاطبان اقامتگاه ها تا چه حد روی قیمت حساس هستند؟
۲- مخاطبان اقامتگاهها تا چه حد روی امنیت حساسیت به خرج می دهند؟
۳- مخاطبان اقامتگاه ها معمولا به صورت فردی سفر میکنند یا گروهی یا خانوادگی؟
۴- داشتن جای پارک ماشین تا چه حد براشون مهم هست؟
۵- مخاطبان اقامتگاهها اساسا به چه دلایلی مختلفی اقامتگاه رو انتخاب میکنن؟
۶- مخاطبان چرا اقامتگاهی در منطقه شیرگاه را انتخاب میکنند؟
۷- دسترسی به اینترنت تا چه حد برای مخاطبان مهم هست؟
۸- میزان دسترسی به سوپرمارکت و مغازه تا چه حد براشون مهمه؟
۹- دکور و فضای داخل اقامتگاه تا چه حد براشون مهمه؟
۱۰- سطح بهداشت اقامتگاه تا چه حد براشون مهمه؟
۱۱- اقامتگاه براشون محل خوابه یا خود اقامتگاه رو هم به چشم جاذبه می بینن؟
۱۲- آیا داشتن اتاق و تعداد آن برای مخاطبان مهمه؟
۱۳- آیا تخت یا تشک برای مخاطبان فرق میکنه؟
نقاط درد:
تجربه بد از پایین بودن امنیت در یکی از اقامتگاهها
تجربه بد از وضعیت بهداشت یکی از اقامتگاه ها
تجربه بد از سیستم گرمایشی یا سرمایشی اقامتگاهها
و . . .
موانع:
قیمت اقامتگاه
دور بودن اقامتگاه به شهر
نداشتن اتاق کافی
نداشتن برنامه برای سفر به منطقه ای که اقامتگاه در آن قرار دارد.
سلام
من حقیقتش این چندوقت بخاطر مشغله هام عقب موندم از سفر و تازه اول راهم اما سعی کردم دقیق بخونم و همراه باشم تا این دیر رسیدن با فهم بهتر جبران بشه.
در رابطه با تمرین:
الف)قصد از سفر
الف-۱ سفر تفریحی برای ریلکس کردن
الف-۲ سفر هیجانی
الف-۳ سفر با خانواده
الف-۴ سفر با دوستان
ب) سفر به شیرگاه
ب-۱ قبلا به شیرگاه سفر کرده اید
ب-۲ چه چیزی باعث شده برای بار دوم دوست داشته باشید به شیرگاه سفر کنید؟
ب-۳ قبلا به شیرگاه نرفته اید
ب-۴ اگر بار اول هست که می خواید به شیرگاه برید برای چی اونجا رو انتخاب کردید؟( طبیعت، آرامش..)
ج) شما در سفر دوست دارید در هتل لوکس اقامت کنید یا به دنبال کشف مکان های تازه هستید؟
د) از اقامتگاهی که برای سفر انتخاب میکنید چه انتظاراتی دارید؟
…
و سوالاتی از این دست… آیا مفهوم پرسونا رو درست متوجه شدم؟
سلام دوست عزیز…
از این که شروع کردین و همراه شدین خوشحالیم…و چقدر خوب که تمرینی که انجام دادین رو به اشتراک گذاشتین…
سوال های خوبی بود… فقط بعضی هاشون کمی کلی هستند و اگر فایل های بعدی رو نگاه کنین میتونین به سوالات جزییتر برسین که ما رو به شناخت عمیقتری از مخاطب نزدیکتر میکنه…
امیدواریم از این سفر لذت ببرین 😉
سلام. آیا طراحی پرسونا مختص کسبوکارهای ارائهدهنده یک کالا یا خدمات است؟ درباره فعالیتهای اجتماعی که مخاطبان خاص دارد و درعین حال نوعی از خدمات فرهنگی یا اجتماعی را به آنها ارائه میدهد هم کاربرد دارد؟
سلام
پرسونا یک روش شناخت مخاطب است و در واقع مختص کسب و کار خاصی نیست. در هرکجا که ما نیاز به شناخت عمیق مخاطب و به طور خاص پیشبینی رفتارهای آنها داشته باشیم به شرطی که زمان و هزینه کافی برای انجام تحقیقات کاربر داشته باشیم می تونیم از پرسونا استفاده کنیم. در دنیا در بسیاری از پروژههایی که کارهای فرهنگی و یا زیستمحیطی انجام میدن از ابزار پرسونا استفاده میشه چون باعث میشه کاری که قراره انجام بشه هدفمند بشه…
تصور کنید در یک پروژه ای که برای بهبود خدمات استفاده از مترو شهر تهران هست اگر ما پرسونا داشته باشیم چقدر هدفمندتر پیش خواهیم رفت..چون می دانیم مخاطبین ما چه ویژگیهای شخصیتی ای، چه نیازها و چه اهدافی دارند می توانیم در کلیات و جزییات طراحی متناسب با نیاز آن ها طرح دهیم… مثلا می دانیم که چطور تابلوهای راهنما را نصب کنیم یا در چه مسیرهایی … یا اگر در یک پروژه بلندمدت فرهنگسازی بخواهیم نحوه درست مصرف کردن آب را به مخاطبین از طریق ساخت سلسله انیمیشنهایی آموزش دهیم… با داشتن پرسونا میتوانیم انیمیشنهایی بسازیم که مخاطب را ذوقزده کند و امیدوار باشیم که کاری تاثیرگذار انجام داده ایم…در همه این موارد اگر ما پرسونا داشته باشیم و در واقع کاربرمان را بشناسیم نتیجه تلاشمان ثمربخشتر خواهد بود.
پرسونا از ابزاری است که در دنیای طراحی تعاملی و تجربه کاربری مطرح شد و به موازات در دنیای بازاریابی به کار گرفته شد…اولین کسی که پرسونا را به سبکی که امروزه از آن صحبت میکنیم مفهومپردازی کرد، فردی است بهنام Alan Cooper که اگر علاقهمند بودید میتونین اطلاعات بیشتری رو در وبسایت شخصی ایشون مطالعه کنین:
https://www.cooper.com/journal/2008/05/the_origin_of_personas
بسیار متشکرم. حتما مطالعه میکنم.
سلام ممنونم عالی بود
سوالی دباره ویزگی های رفتاری داشتم که باید مدل شخصت شناسی mbti بریم یا نه ویژگی هست که باید خودمان در بیارم اگه لیستی باشه که بتونینم بخونم بفرستید ممنونم می شم.
سوالهای که من درآوردم به صورت زیر هست هر جا غلط بود ممنون می شم به من بگید.
تا چه حد مشتری ما علاقهمند به حضور در جمع هست؟
چه چیزی از این سفر می خواد؟ می خواهد یک روز کامل در ان مکان با مردم و … زندگی کند یا فقط مکانی را می خواد تا در دل طبیعت باشد
مشکلی برای رسیدن به شیرگاه دارد؟
قبلا بوم گردی رفته است؟
چه جاهای مشابه بوم گردی هست مثلا طبیعت گردی گردش تاریخی و .. که مشتریان ما انجا هم می توانند باشند؟
مبلغ میانگین برای رفتن به بوم گردی چقدر هست کمترین درآمدش چقدر باشد تا بتواند به اینجا بیاید؟
رفتن به مسیر چقدر آسان است و چقدر این مکان شناخته شده است؟
چقدر به طبیعت علاقه دارد؟
سلام…
نه لزومی نداره از مدل شصیت شناسی MBTI استفاده کنیم، هرچند مرور ویژگیهای این تست یا تستهای مشابه میتونن مفید باشن برای یاداوری ویژگی های شخصیتی مختلف. نکتهای که در مورد ویژگیهای رفتاری باید بهشون توجه کنیم این هست که فکر کنیم چه ویژگیهایی رفتاری از مخاطب ما در بیزنس ما اهمیت بیشتری پیدا میکنن… مثلا طیف ماجراجویی در کیس ما (بررسی اقامتگاه بومگردی شیرگاه) شاید مهم باشه در صورتی که همین ویژگی در مورد یک کسبو کار ارائه سرویس آنلاین مشاوره روانشناسی خیلی اهمیتی پیدا نکنه… یا میزان (طیف) توجه افراد به سالم غذا خوردن در یک کسبو کار غذای خونگی اهمیت زیادی داشته باشه در مقایسه با همین ویژگی برای یک کسبو کار تعمیرات لوازم خودرو داشته باشه.
برای همین پیشنهاد ما اینه که میتونین آزادانه به ویژگی هایی که مهم میشن فکر کنیم و اگه ویژگی رفتاری ای به ذهنمون نمیزسه میتونیم از اطرافیانون بگرسیم یا تو اینترنت سرچ کنیم و از ویژگی های عمومی ای که وجود داره الهام بگیریم و ببینیم کدام ویژگی در کسب و کار ما اهمیت بیشتری پیدا میکنه…چون در هر کسب و کاری یک سری از ویژگی ها هایلات میشن… برخی از ویژگی ها هم که در بسیاری از کسب و کارهای آنلاین مشترک هستند مثل میزان حساسیت به قیمت و یا وفاداری به محصول در پاورپیونت فایل های قبل هستند و می تونین به اونها مراجعه کنین…
ممنون از به اشتراک گذاری تمرین… واقعیتش اینه که درست یا غلطی برای این تمرین وجود نداره… شما سوال های خوبی طراحی کردین و با مطالعه بقیه سوال هایی که همسفرای دیگه مطرح کردن می تونین ببینیk چه مواردی بوده که شمما بهش توجه نکردین و برعکس…
عرض سلام وتبریک سال نو ، در بازنگری که پس از تعطیلات در دروس ارایه شده در بخش مخاطب شناسی داشتم متوجه شدم تا اینجا نکته ای تقریبا مغفول مانده . مخاطب در رابطه با پیام است که معنا می یابد تمام تمرکز ما درباره شناخت مخاطب است ولی اینکه اول خود پیامی که میخواهد منتقل شود چیست بحث نشده زیرا اگر ما پیام در شکل کلی که میتواند خدمت، محصول و… باشد را دقیقا تعریف نکنیم نمی توانیم سر نخ سوالات بی پایان در باره مخاطب را مشخص کنیم ودر میان انبوهی از سوالات ممکن گیر می افتیم ونمی توانیم اصلی -فرعی کنیم.لطفا در اینباره توضیح دهید .باسپاس
سلام..سال نوی شما هم مبارک
من سوال شما را به این شکل مطرح میکنم که آیا ما اول باید پیام را مشخص کنیم یا مخاطب پیام را؟ به نظر ما هر دو. این دو از هم جدا نیستند و بهموازات هم تکمیل میشوند. ما مخاطب را میشناسیم که بتوانیم پیام اثربخشتری ایجاد کنیم. اما در این شهر تمرکز ما روی مخاطبشناسی است و هر موضوعی را از زاویه شناخت مخاطب بررسی میکنیم. در شهرهای دیگر ( تا اینجای سفر شهر اثر بخشنویسی محتوا) تمرکز روی مفهموم و محتوای پیام است. در واقع ما با انتخاب و شناخت مخاطب تلاش میکنیم تا به همان محتوا جهت دهیم. طبیعتا شکل کلی پیام ما مشخص است و بعد شروع به شناخت مخاطب میکنیم و دقیقا براساس موضوع کلی پیام، سوالها را اولیوتبندی (جزیی کلی) میکنیم تا همانطور که خودتان هم اشاره کردین در بین انبوهی از سوالها گیر نکنیم. در بخش برنامهریزی پرسونا اشاره مختصری به این موضوع شد که ما قبل از شروع فرایند پرسونا( یا هر ابزار دیگری برای شناخت مخاطب) در اولی اقدام عملی باید مشخص کنیم که دقیقا برای چه موضوعی (به چه دلیلی) میخواهیم مخاطب را شناسایی کنیم. به عنوان مثال ما به دنبال معرفی محصول جدید خود به بازار هستیم یا قرار است جزییات یک سرویسی را تغییر دهیم و برای این تغییرات نیاز به شناخت مخاطب داریم…و یا… امیدوارم ابهامی که ایجاد شد برطرف شده باشد.
سلام وقت بخیر
برای ایجاد یک مجله اینترنتی مثلا در حوزه فشن و مد و یک کار خدماتی که فقط سرویس ارائه میدهند و نه محصولی چطور میشه یک پرسونا خلق کرد
یعنی اصل موضوع پرسونا رو برای مخاطبینم چطور میتونم طرح کنم
سلام دوست عزیز…
وقت شما هم بخیر
ما در این جا منظورمون از محصول صرفا محصولات فیزیکی نیست… هر کالا یا سرویسی هم که داریم اراءه میذیم رو نوعی product یا محصول میدونیم که حالا ممکنه کالای فیزیکی باشه یا یک خدمت..یا یک سرویس آنلاین.. پس مورد شما هم که مجله اینترنتی هست یک محصول حساب میشه و تمام صحبت هایی که در مورد پرسونا می کنیم رو شامل میشه… بخوام دقیق تر براتون توضیح بدم این که شما بدونین دقیقا چه گروهی مجله اینترنتی شما رو دنبال می کنند می تونه در طراحی بخش های مختلف مجله از طراحی گرافیک گرفته تا ساختار بندی و نوع مطالبی که میزارین کمک کننده باشه…مثلا این که احتمالا بعضی از افراد حوزه فشن را دنبال می کنند چون دوست دارند با اصطلاحات و ترندهای به روز این حوزه آشنا باشن.. یا گروهی دنبال می کنن چون دوست دارن ایده بگیرن برای خودشون… یا یک سریصرفا دنبال کننده مجله شما هستند چون علاقه دارند در مورد لباس ها و برندهایی که سوپراستارها می پوشند اطلاعاتی به دست بیارن یا…
شما زمانی که بتونین پرسونای اصلی مجله تون رو در بیارین می تونین مخاطبی رو که با مجله شما ذوق زده میشه و نیازهاش یا علاقه مندی هاش هدفمندتر پوشش داده میشه رو بهتر بشناسین و مجله تون رو برای اون هر چه بهتر کنین و سرعت رشدتون رو بالاتر ببرین..
اگر ادامه درس ها رو دنبال کنین در پستی که از نقش کاربر و هف کاربر صحبت کردیم بهتر متوجه منظورم خواهید شد…
باز هم امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشین و اگر نه حتما بپرسین تا دقیق تر توضیح بدم
خیلی عالی بود ممنون از توضیحاتتون
سوالات:
چقدر سفر میرین؟ چند بار در سال؟
داخلی یا خارجی؟
با خانواده میرین یا تنها یا دوستانه؟
دوست دارین تنها سفر کنین یا نع؟
ماشین دارین؟
کارمندین؟
میانگین حقوق؟
اوقات فراغتتونو چه میکنید؟
توی تعطیلات سفر میرین یا ایام دیگه؟
ترجیح میدین چهزمانی سفر برین؟
دوست دارید بیشتر سفر کنید؟
عکسای سفرتونو تو شبکه اجتماعی میذارین؟
معمولا زیاد وسیله برمیدارین یا کم؟!
تا حالا کار هیجانی خاصی انجام دادین مثل بانجی جامپیتگ و…؟
دوست دارین انجام بدین؟
گروهی بنزین روی سفر رفتنتون تاثیر گذاشته؟
چقدر با تور ها و گروهایی که نمیشناسیم سفر میرین؟
اول مقصد رو مشخص میکنید بعد زمان و…رو هماهنگ میکنین یا اول زمان و نزدیکی و دوری بعد مقصد؟
سالی چندبار شمال میرین؟
ترجیح میدین جای جدید تو شمال برین یا شهرهای دیگه؟
غیر از هتل و و یلا، جای دیگه ای اقامت داشتین؟
میدونین بومگردی چیه؟
استفاده کردین؟
اگه نه، دوست دارین تجرش کنین؟
سلام به نظر من اولین قدم فهمیدن این نکته هست که هدف مخاطب ما از این سفر چیست؟تفریح یا ارامش همراه خانواده یا با تور و بصورت مجردی ؟اطلا ع از سن و سال مسافران و اینکه ساکن کدام شهر هستند؟ایا از قبل مشتری ما هستند یا اینکه در حال انتخاب کردن بین ما و دیگر رقبا هستند؟ایا برای اولین بار از تجربه بوم گردی استفاده میکنند یا نه؟اگاهی از نیاز های اصلی انها و اینکه قیمت چقدر برای انها مهم میباشد؟
در شروع طرح سوال دربارهی مخاطب، در جلوی بعضی سوالات این پاسخ میاد: خب معلومه دیگه!
مثلا: آیا مخاطب بومگردی شیرگاه اتومبیل دارد؟ یا آیا اهل طبیعتگردی است؟
کدوم نگاه به نظر شما درسته؟
۱- این سوالات واضح و بدیهی هستند و طرح اونها فایدهی چندانی نداره
۲- طرح سوالاتی که بدیهی بهنظرمیرسند هم فایده داره و به کوجکترین جزییات هم باید توجه کرد
ممنون از سوال خوبتون…
دقیقا همین طور است خیلی وقت ها ما سوالاتی در ذهنمان هست که جوابش به نظرمان معلوم و مشخص است.
نظر ما به نگاه دوم شما نزدیک تر است با این توضیح که زمانی که ما سوالات به ظاهر بدیهی را طرح می کنیم در دو جهت می توانند به ما کمک کنند.
اول همان طور که خودتان گفتید می توانند توجه ما به جزییات بیشتر کنند و باعث شوند تا سوال های دقیق تر و ریز بینی های دقیق تری داشته باشیم و دوم آن که از گمراهی ما جلوگیری می کنند یعنی خیلی وقت ها ما فکر می کنیم این سوال جوابش معلوم هست و به همین دلیل به سراغ جواب آن نمی رویم در صورتی که جوابش معلوم نبوده…یعنی حدس و نطر ما اشتباه بوده و ما نمی دانستیم. در واقع ما سوالات در مورد مخاطب را به این شکل دسته بندی می کنیم.
۱ سوالاتی که جوابشان را می دانیم یا حدس می زنیم
۲ سوالاتی که جوابشان را نمی دانیم و می توانیم به دست اوریم
۳ سوالاتی که جوابشان را نمی دانیم و نمی توانیم هم به دست بیاوریم
سوالاتی که شما به آن اشاره کردین از جنس دسته اول هستند. در واقع ما به این سوالات بها می دهیم تا حدس ها و نظرهای خودمان را اعتبارسنجی کنیم.
۱٫ نام و نام خانوادگی:
۲٫ سن:
۳٫ وضعیت تاهل:
۴٫ تعداد فرزند:
۵٫ سن فرزندان:
۶٫ شغل:
۷٫ میزان و سطح درآمد:
۸٫ اوقات فراغت را چگونه میکذرانید؟
۹٫ مهمترین چالش شما در زندگی چیست؟
۱۰٫ مهمترین هدف شما در زندگی چیست؟
۱۱٫ هدف نهایی شما در کسبوکار چیست؟
۱۲٫ بزرگترین دستاورد شما در زندگی چه بوده؟
۱۳٫ مهمترین ویژگی شخصیتی خودتان را بگویید:
۱۴٫ از یک اقامتگاه بومگردی چه توقعاتی داذید؟
۱۵٫ به چه کشورهایی علاقه دارید؟ چرا؟
۱۶٫ غذای موردعلاقه شما چیست؟
۱۷٫ آیا اهل مطالعه هستید؟ در چه زمینههایی؟
۱۸٫ آیا با تور مسافرت میکنید یا ترجیح میدهید با وسیلهی نقلیهی شخصی به مسافرت بروید؟
۱۹٫ روزانه چند ساعت را به گشتوگذار در فضای مجازی اختصاص میدهید؟
۲۰٫ روزانه چند ساعت را به تماشای تلویزیون میگذرانید؟
۲۱٫ سرمایی هستید یا گرمایی؟
۲۲٫ از چه رنگهایی بیشتر خوشتان میآید؟