احتمالا چنین مطلبی را باید با چنین مقدمهای شروع کنیم که توسعه اینترنت باعث شده است هر روز با اطلاعات زیادی روبرو شویم، پس نیاز به معماری اطلاعات داریم و از اینجور مقدماتی که همه در جریانش هستیم. اما موضوع صحبت فقط فراوانی محتوا نیست، فراگیری محتوا هم هست. محتواها و اطلاعات زیادی هر روز تولید میشود، فقط کسب و کارهای بزرگ، صفحه اختصاصی اینستاگرام ندارند، کیوسک روزنامه فروشی سر خیابان هم کاغذی زده و نوشته “لطفا ما را دنبال کنید”، و اتفاقا هستند کسانی که برای خواندن سرتیتر خبرها هر روز پستهای صبحگاهی روزنامهفروش را لایک میکنند.
اطلاعات فراگیر شده و اگر قبلا باید برای بدست آوردن اطلاعات بصورت هدفمند همان جنس اطلاعات را دنبال میکردیم، امروز با یک پس و پیش زدن یک کلمه ممکن است به همان موضوع هدایت شویم، نه فقط در لپتاپ و موبایل، حتی در ساعت هوشمند و بقیه لوازم دیجیتالی که در روز همراه داریم.
امروز به معماری اطلاعات نیاز داریم، برای اینکه بدانیم چطور اطلاعات را ارائه کنیم که اولا پیداشدنی باشند. و ثانیا قابل درک و فهم باشند. من این جمله در معماری اطلاعات را خوراک فکری خوبی میبینم، برای اینکه تکلیفمان را با معماری اطلاعات روشن کنیم “هر چیزی که ما نمیبینیم به این معنی نیست که وجود ندارد، شاید در جای دیگری باشد”
تصمیم گرفتیم برای معماری اطلاعات شهر مجزایی داشته باشیم تا خیلی راحت از کنار آن عبور نکنیم، ابعاد مختلف آنرا درک کرده و سعی کنیم در تدوین استراتژی محتوا، فضایی برای معماری اطلاعات ببینیم.
به نظرم برای درک بهتر اینجور مفاهیم بهتر است از فضای آنلاین خارج شویم، ببینیم معماری اطلاعات در زندگی روزمره ما در چه بخشهایی خودنمایی میکند، برای دسترسی به آلبوم موسیقی مورد علاقه خود قبلا که CD مرسومتر بود چطور رفتار میکردید و این رفتار امروز چه تغییری کرده است؟ در فرودگاه اطلاعات مختلف را چطور دنبال میکنید؟ چه تفاوتی بین اطلاعات ضروری و غیرضروری وجود دارد؟ میتوانید اطلاعاتی که در یک فرودگاه دنبال میکنید را دستهبندی کنید؟ مثلا اطلاعات مربوط به ساعت پرواز و پذیرش با اطلاعات مربوط به کافیشاپ و منوی رستوران فرودگاه، اهمیت یکسانی دارند؟
برای شروع شهر معماری اطلاعات، این فیلم ۹ دقیقهای احتمالا موضوع را شفافتر کند:
جمله طلایی این مطلب D:
“امروز به معماری اطلاعات نیاز داریم، برای اینکه بدانیم چطور اطلاعات را ارائه کنیم که اولا پیداشدنی باشند. و ثانیا قابل درک و فهم باشند. “