- شروع مخاطبشناسی و پرسونا
- پرسونا ابزاری قدرتمند برای شناخت عمیق مخاطب
- فرایند دقیق طراحی پرسونا
- اولین مرحله طراحی پرسونا: برنامهریزی و تعریف مسئله
- پیشنویس پرسشنامه پرسونا (Questionnaire Draft)
- اگر زمان کافی برای فرآیند پرسونا نداریم، “پرسونای تک منظوره” را امتحان کنیم
- کشف تمایز اصلی در پرسونا (Primary Differentiator)
- پرسشنامه آنلاین، بخشی از مخاطبشناسی
- شناخت بیشتر مخاطب با ابزار روند زندگی
- وبینار مخاطب شناسی و Jobs To Be Done
- پردازش اطلاعات در پرسونا
- تحلیل داده پرسونا با روش نمودار همبستگی
- آشنایی بیشتر با بومگردی افضل روآر (نمونه عملی پرسونا)
- طیف نمودار شخصیتی، نگاهی عمیقتر به مخاطب
- چطور مصاحبه عمیق با کاربر داشته باشیم (Deep User Interview)
- مقایسه پرسونای خریدار و پرسونای کاربر (Buyer Persona vs User Persona)
- از دستهبندی دادههای پرسونا تا اسکلت پرسونا (نمونه عملی)
- معرفی کتاب Buyer Persona
فکر میکنیم این موضوع یکی از جذابترین موضوعات این سفر است، وقتی صحبت از پیام و انتقال پیام میکنیم بدون در نظر گرفتن مخاطب چطور میتوانیم جذاب باشیم؟ احتمالا وارد هر یک از موضوعات و مباحث این سفر شویم باز هم به مخاطبشناسی برمیگردیم. از اثربخشنویسی محتوا تا روایتگری و روابط عمومی و سایر موضوعاتی که در این سفر مرور میکنیم از مخاطب شروع میشوند و به سنجش اثربخشی در مخاطب میرسند.
سعی کردیم در این بخش از سفر، درباره روشهای مختلف تحقیق درباره مخاطب صحبت کنیم، مخصوصا روشهایی که کمتر صحبت میشود، روشهایی که میتوانند بهصورت مکمل در کنار پرسشنامه و مصاحبه دید خوبی برای ما ایجاد کنند.
خیلی وقتها تا صحبت از شناخت مخاطب میشود بلافاصله روی افراد لیبل میزنیم، به راحتی تقسیمشان میکنیم و بعد انتظار داریم در این تقسیمبندی منطقیترین رفتار را داشته باشند و ما هم به بهترین نتیجه برسیم. فراموش میکنیم که برچسب معمار برای یک فرد بسیار بزرگ است و برای شخص دیگری بسیار کوچک. شخصی که تمام آینده خود را در معماری میبیند و کسی که به دلیل یک رتبه بالا و پایین کنکور و نرفتن به سربازی معماری خوانده است برابر نیست.
عنوان رشته و شاید نام دانشگاه یکسانی داشته باشند، اما امیدها و انگیزههای متفاوتی دارند. این مثال هم همه ماجرا را نمیگوید، شاید هر دو هم آینده خود را در معماری ببینند، اما یکی از این دو شخصی خوشبین و دیگری بدبین است! البته یک توافق: در شهر مخاطبشناسی لیبلها را فراموش میکنیم و بهجای خوشبین و بدبین، صحبت میکنیم “چقدر خوش بین، و چقدر بدبین”
در واقع میخواهیم با نگاه طیفی به مخاطبین، شناخت دقیقتری از لیبلها داشته باشیم، وقتی اطلاعات دقیق و بیشتری درباره مخاطبین به دست آوردیم، به سراغ کشف و سپس خلق پرسونا میرویم…
این شهر را با ویدئو ۱۶ دقیقهای مخاطبشناسی شروع میکنیم:
شروع مخاطبشناسی و پرسونا
پست های مرتبط
6 دیدگاه
دیدگاه ها غیر فعال است.
عالی بود ممنونم
سلام
در مورد لیبل زدن به مخاطب یا مشتریان نکته خوبی گفتین.
من تجربه این موضوع رو داشتم که به مشتریان سایت خودمون تو تیم همش لیبل میزدن و میگفتن که همشون دنبال تخفیف هستن، اگه تخفیف ندیم دیگه نمیان، اینا اصلا لویال سایت ما نمیشن، تو این بیزنس مشتری لویال معنی نداره، مشتری ها فقط به قیمت پایین نگاه می کنند و براشون مهم نیست که از چه سایتی خرید می کنند و …
این می تونه تو تصمیم گیری برای طراحی کمپین ها و پروموشن ها بسیار تاثیر بدی بزاره.
سلام ممنون از ارایه خوبتان من به زبان انگلیسی آشنایی دارم ومشکلی ندارم اما کاربرد زیاد واژه های انگلیسی در جلمات شما شاید باعث گیجی مخاطب بشود گرچه بعضا مترادف فارسی راهم میگویید ولی عمومیت ندارد .
تفاوت delight , satisfy را بلحاظ فنی توضیح ندادید لذا حداقل رفرنسی را معرفی کنید که این واژگان را توضیح فنی مرتبط داده باشند .سپاس
سلام و درود
ممنون از شما …
در موضوعات مختلف این شهر حتما درباره تفاوت واژههایی که اشاره میکنیم، بیشتر توضیح میدهیم.
یکی از دلایل استفاده از کلمات انگلیسی این است که همسفران بتوانند خوراکی برای جستجو و کسب اطلاعات بیشتر داشته باشند.
دقیقا یکی از مسائلی که من همیشه با اون روبرو هستم این هست که مخاطب های من میشه کل مردم
و من نمیتونم محدود کنم دایره مخاطبینم رو
امیدوارم وقتی داریم از این شهر میریم این همه مردم برای شما روشن شده باشه و بتونیم پرسونای مشخصی در نظر بگیریم