- شروع اثربخشنویسی محتوا و کپیرایتینگ
- انتخاب مفهوم مناسب در اثربخشنویسی محتوا
- انتخاب مفهوم مناسب در اثربخشنویسی محتوا – تمرینها
- اثربخشنویسی محتوا با فرمول AIDA
- مثلث نوشتن در اثربخشنویسی
- معرفی دو فرمول BAB و PAS برای اثربخشنویسی محتوا
- تکنیک سایه، روشی برای ایدهپردازی در تولید محتوا
- تولید محتوا برای محصولات مشابه
- لحن در تولید محتوا (Tone of Voice) | مشخص یا انتزاعی
- لحن در تولید محتوا (Tone of Voice) | خنثی یا تحریککننده
- لحن در تولید محتوا (Tone of Voice) | رسمی یا دوستانه
- چند روش برای تست لحن محتوا (Tone of Voice)
- تکنیک سوژهیابی، روشی برای ایدهپردازی در تولید محتوا
- استفاده از فرمول FAB در اثربخشنویسی محتوا
- پنج بهانه اصلی مخاطب، سوژه اثربخش نویسی…
- میکروکپی چیست؟ چه کمکی به تجربه کاربری میکند؟
معمولا وقتی قرار است تولید محتوا کنیم، دو مسئله در مسیر ظاهر میشود، یک اینکه از کجا شروع کنیم؟ و دوم اینکه چطور محتوایی متفاوت تولید کنیم؟ این دو مسئله باعث میشود که تولید محتوا سختتر و سختتر شود. چند وقت پیش با تکنیک سایه برای ایدهپردازی در تولید محتوا آشنا شدیم. در این مطلب قرار است درباره تکنیک سوژه یابی صحبت کنیم.
تصور کنید قرار است درباره “نقش برنامه روابطعمومی در موفقیت کسبوکارها” مطلبی بنویسیم، از کجا شروع میکنید؟ یکی از روشهای مرسوم، استفاده کردن از مقدمهچینیهایی به این سبک است: در دنیای امروز با گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی، چقدر کسبوکارها درست دیده میشوند و چقدر میتوانند با مخاطب خود صحبت کنند. در قدیم برای پوشش خبرهای مربوط به کسبوکارها چند روزنامه بیشتر نبود، اما امروزه هر فرد تبدیل به رسانهای شده و …
چنین مقدماتی بد نیست، اما اگر قرار باشد چندین مطلب در زمینه “نقش برنامه روابطعمومی در موفقیت کسبوکارها” ارائه کنیم، چطور شروع کرده و چطور ادامه میدهیم؟
تکنیک سوژهیابی به دو صورت کار میکند، طبیعی و مصنوعی.
در روش طبیعی، لازم است به اطراف نگاه کرده، و هرچیزی را که میبینید به موضوعی که مدنظرتان است، ارتباط دهید. مثلا از خانه تا محل کار به موضوعی که قرار است محتوا تولید کنید فکر کرده و هرچیزی را به نوعی به موضوع ارتباط داده و یادداشت کنید. مثلا همین موضوع روابط عمومی را در نظر بگیرید.
مشاهدات من در مسیر خانه تا محلکار:
پارکینگ و ماشینها / Waze / تابلو ورود ممنوع / چراغ راهنما / دستمال فروش پشت چراغ / پلیس راهنمایی رانندگی / اتوبوس BRT / ایستگاه اتوبوس / رستوران / کافیشاپ / دوچرخهسوار / ضبط ماشین / برف پاککن / کیفکوله / شیشهشور ماشین / خط عابرپیاده / جای پارک / پارکبان / …
هرکدام از این موارد چه ارتباطی میتواند به “نقش برنامه روابطعمومی …” داشته باشد؟ میتوانیم به چرایی و چگونگی هرکدام از سوژهها فکر کنیم، مثلا پارکینگ، محل پارک خودرو است، وقتی ماشین در پارکینگ است خطر خیلی کمتری از نظر تصادف و سرقت تهدیدش میکند ولی پارکینگ هم نیاز به مراقبت اولیه دارد، درهای پارکینگ اگر باز باشد ماهیت آن زیر سوال میرود و …
وقتی به چرایی و چگونگی هرکدام از سوژهها فکر میکنیم لازم است بررسی کنیم و ببینیم این چرایی و چگونگی چه ارتباطی میتواند به موضوع ما داشته باشد.
برای دسترسی کامل به این مطلب و صدها مطلب تخصصی دیگر لازم است در سایت ثبتنام کنید.
انتقال پیام به مخاطب پیچیده است، سعی میکنیم با خوراکهای کاربردی این پیچیدگی را سادهتر کنیم.
ورود اعضا ویژه عضویتشرایط عضویت ویژه چیست؟هرماه یک همبرگر ;)
*سوژهیابی طبیعی*
شام غریبان
دستهی عزاداری
خیابان خلوت
رودخانه
شاخه و برگهای درخت
شام غریبان و دستهی عزاداری:
گاهی مناسبتهای مذهبی که میتواند با فرهنگ سازمانی ما همسو باشد، فرصت مناسبی برای روابط عمومی ایجاد میکند تا با برنامهریزی درست از این فرصتها برای ایجاد آگاهی دربارهی برند یا سازمان استفاده کند. اما دستهی دیگری از مناسبتهای مذهبی وجود دارند که ماهیت آنها در جامعه پررنگتر است مانند تاسوعا و عاشورا که جدا از فرهنگ هر سازمانی برای افراد جامعه مهم تلقی میشوند.
رودخانه و خیابان خلوت:
روابط عمومی سازمان علاوه بر برنامهریزی کوتاه و بلند مدت باید مانند یک رودخانه عمل کند، گاهی تند و گاهی آرام. گاهی لازم است که سوار بر موجی باشد یا موجی را ایجاد کند و گاهی لازم است که عملکرد سایر رقبا را بسنجد و پس از آن عمل کند. در بعضی از موارد نیاز است که عملکرد روابط عمومی سازمان مانند یک خیابان خلوت باشد که در جریانی حضور دارد اما نسبت به آن ساکت است.
شاخه و برگهای درخت:
برای برنامهریزی روند فعالیت روابط عمومی باید فعالیتها در راستای یک برنامهی مشخص باشند مانند تنهی یک درخت و در نهایت برنامهریزیهای کوتاه مدت و فعالیتها مانند شاخهها و برگهای درخت باشند.
کیبورد/گلدان/پرده/طناب پرده/پنجره/کتاب/پنکه/کمد دیواری/میز/مودم/درخت/کوچه/ گزارش ورزشی رادیو/
*****گزارش ورزشی رادیو*****
رادیو تصویر را به ما نمایش نمی دهد. هنگامی که به گزارش ورزشی رادیو گوش می دهیم هرگز تصویری نمی بینیم و اما توضیحات گزارشگر به خوبی همه چیز را در ذهن ما به تصویر می کشد و ما را با خود به وسط صحنه می برد. روابط عمومی یک کسب و کار هم ما را به میان کسب و کار و اتفاقاتش می برد. روابط عمومی مثل گزارشگری است که تلاش می کند ارتباط خوبی بین ما که در بیرون کسب و کار هستیم با کسب و کاری که در داخلش نیستیم برقرار کند.
***** مودم*****
مودم یکی از روش های اتصال ما به دنیای اینترنت است. در یک کسب و کار هم، روابط عمومی همانند یک مودم ما را به دنیای آن کسب و کار و اتفاقات و تصمیماتش متصل می کند. قطع شدن فعالیت بخش روابط عمومی یک کسب و کار مثل قطع شدن یک مودم است.
****طناب پرده****
هر خانه پرده ای دارد و به خودی خود پوشید است. وقتی از بیرون به آن نگاه می کنید چیزی از خانه نمی بینید. اما وقتی پرده را کنار زده و طناب پرده را به دور آن می اندازیم، داخل خانه پیدا می شود و می توانیم تصویری از خانه را ببینیم.
این خاصیت طناب پرده است که با کنار زدن پرده موجب دیده شدن خانه می شود. روابط عمومی یک کسب و کار حکم طناب را برای پرده آن کسب و کار دارد، روابط عمومی پرده کسب و کار کنار نگه می دارد تا همواره ارتباطی بین اهالی کسب و کار و مردم برقرار باشد.
( البته این آخری تشبیه درستی نبود، چون طناب پرده گاهی هم باید باز بشه تا پرده بسته بشه و اهالی مردم داخل خونه رو نبینن، اما در کسب و کار روابط عمومی همیشه باز هست تا ارتباط کسب و کار با مردم برقرار باشه، پس نمیشه روابط عمومی رو به طناب پرده تشبیه کرد. اما نوشتم تا بقیه از اشتباهم درس بگیرن D:)
دراور،آینه،چراغ،پنجره
دراور محل قراردادن وسایلیه که هم نقش دکور دارن و هم انقدر مهمن که باید دم دست باشن مثل روابط عمومی سازمان شما که باید حواسش به مسائل ریزم باشه و اونو را جلوی چشمش بذاره و حواسش بهشون باشه چرا که خیلی وقتا به توجهی به همین چیزای ریز برای سازمان گرون تموم میشه!
روابط عمومی می تونه آینه تمام نمای کسب و کار شما باشه که درون اون رو بدون هیچ پیرایه ای به شما نشون میده
پنجره خونه یا محل کارو که باز می کنیم هوای تازه میاد توی اتاق و بیرون و درون اتاق هوای یکدستی پیدا می کنن مثل روابط عمومی که پنجره واسطیه بین مخاطبین و کسب و کار ما تا دو طرف از حال هم باخبر شن و هوای مشترکی رو تنفس کن
کتابخانه/ چراغ فیتیله ای/ قاشق و چنگال
کتابخانه:
اگر شما هم جزو افراد کرم کتاب محسوب میشوید حتما کتاب های فراوانی در کتابخانه خود دارید. کتاب هایی که دسته های مختلفی را در بر میگیرند. اما در میان همه این دسته ها، کتاب هایی هستند که آن ها را حتما عاشقانه دوست دارید. این دسته از کتاب ها جزوی از درون شما محسوب میشوند و دوست دارید در موردشان در هر جایی صحبت کنید. حتما بخش های هایلایت شده زیادی هم دارند که دلتان میخواهد در صحبت های روزانه خود آن ها را نقل کنید و لبخند بزنید. نقش روابط عمومی هم در هر سازمانی همینطور است. بخش هایی را که عاشقنه دوستشان داریم در میان دیران فریاد می زند. این فریاد زدن در مخاطبان برای برقراری ارتباط با ما اشتیاق ایجاد می کند.
چراغ فیتیله ای
زمانی که برق ها رفته باشد این چراغ فیتیله ای است که روشن میشود. با نوری که در مسیرمان روشن می کند به ما راه را نشان می دهد تا به اشیای دیگر برخورد نکنیم. همین نور است که افراد دیگر را هم به دور ما جمع می کند. روابط عمومی در کسب و کارها مانند همین چراغ فیتلیه ای است. زمانی که شروع به تابیدن می کند دیگران را که حواسشان به دیگر نقاط است به سمت کسب و کار ما جلب می کند. البته گاهی هم لازم است روابط عمومی همانند چراغ فیتیله ای نورش را کم کند یا خاموشش شود تا در لحظه مناسب دوباره بدرخشد. همیشه حضور داشتن در صحنه و درخشیدن باعث می شود مخاطبان به این وضعیت عادت کنند و درخشش برای آن ها بی معنا شود.
قاشق و چنگال:
تا زمانی که خوراکی برای خوردن وجود نداشته باشد، جای قاشق چنکال هم گوشه جا ظرفی در جا قاشقی است. اما همین که غذایی تهیه شود قاشق چنگال ها هم پایشان به وسط میدان باز می شود. هر چقدر این غذا خوشمزه تر باشد، سر و صدای برخورد قاشق و چنگال با بشقاب هم بیشتر می شود. کسب و کارها هم زمانی که خوراک خوشمزه ای برای ارائه دادن داشته باشند باید صدایشان در بیرون بپیچد. هر چقدر این خوراک خوشمزه تر باشد و طعم و مزه ماندگارتری در ذهن مخاطب ایجاد کند، روابط قدرتمند تری با سازمان ساخته می شود.