درباره این موضوع صحبت کردیم «تماشای فیلم چطور به ایده‌پردازی محتوا کمک می‌کند؟»، بعد از آن پاپکورن محتوا فیلم ریچارد جول را برگزار کرده و به‌صورت گروهی درباره ایده‌های تولید محتوای این فیلم ایده‌پردازی کردیم. در این مطلب بخشی از دیالوگ‌های ساختاری و معنایی فیلم ریچارد جول را مرور کرده و ‌می‌ببینیم در عمل چطور می‌توانیم از این دیالوگ‌ها به‌عنوان خوراک‌هایی برای تولید محتوا استفاده کنیم.

از دیالوگ‌های معنایی تا دیالوگ‌های ساختاری:

معمولا وقتی درباره دیالوگ فیلم‌ها صحبت می‌کنیم، توجه‌مان سمت دیالوگ‌های جذابی می‌رود که از نظر معنایی زیبا هستند و آنها را به‌نام دیالوگ‌های ماندگار می‌شناسیم.
– فکر نمی‌کنم کثیف‌تر از واژه جنگ هم داشته باشیم. داریم؟
– بله. صلح! وقتی که باید بجنگی و نمی‌جنگی.

این دیالوگ به‌خودی‌خود معنای جذابی دارد، برای افرادی که در حوزه محتوا هم کار نمی‌کنند جذاب است، ما با گوش‌هایی کمی تیزتر می‌توانیم دیالوگ‌های معنایی زیادی از فیلم‌ها شکار کنیم، اما به نظر می‌رسد شکارهای جذاب‌تری هم برای ما در فیلم‌ها پنهان شده‌اند، می‌توانیم «دیالوگ‌های ساختاری» صدایشان کنیم. این دیالوگ‌ها لزوما از نظر معنایی جذاب نیستند، احتمالا اگر آنها را به فردی که در حوزه محتوا کار نمی‌کند نشان دهید، برایش جذاب نیست و جایی هم یادداشت نمی‌کند. دیالوگ‌های ساختاری می‌توانند شکار خاص ما باشند.

– خوش گذشت، بیا بازهم انجامش بدیم.

این دیالوگ جذابیت خاصی ندارد، اما برای یک تولیدکننده محتوا که درگیر نوشتن کپشن اینستاگرام برای یک مجموعه گردشگری است معنای دیگری دارد، می‌تواند شروع یک پست در زیر تصویری دیدنی از جت‌اسکی سواری در سواحل کیش باشد.

دیالوگ‌های ساختاری کمک می‌کنند، از ساختار و ترکیب‌هایی برای جمله‌های خود استفاده کنیم که احتمالا در عادت نوشتاری ما نبوده‌اند. شاید هرگز به‌ ذهنمان نمی‌رسید که می‌توانیم کپشن‌مان را با «خوش گذشت» شروع کنیم. در پاپکورن محتوا فیلم ریچارد جول هم علاوه بر دیالوگ‌های معنایی، به سراغ دیالوگ‌های ساختاری رفته و با استفاده از هر دو ایده‌پردازی کردیم.

 

مسئله اول) کسب‌وکار گردشگری
تصور کنید در تیم تولیدمحتوای یک کسب‌وکار گردشگری فعالیت می‌کنیم، می‌خواهیم مطلبی درباره دیدنی‌های خاص هند بنویسیم، قبلا پستی منتشر کرده و درباره دیدنی‌های مرسوم هند به‌صورت کامل نوشته‌ایم، این‌بار می‌خواهیم از تجربه‌های خاص، روستاهای دیدنی و فضاهای بکر هند بنویسیم.

چه عناوینی به ذهنتان می‌رسد؟ یک دقیقه‌ بدون آنکه مطلب را ادامه دهید به این صورت مسئله فکر کنید و سعی کنید حداقل یک عنوان جذاب بنویسید.

به فیلم ریچارد جول برگردیم «قبلا فکر می‌کردم پلیس فدرال بالاترین جایگاهه، اما الان طور دیگه‌ای فکر می‌کنم»، به نظر شما با همین ساختار می‌توانیم ایده‌ای برای صورت مسئله داشته باشیم؟ «قبلا فکر می‌کردم تاج‌محل دیدنی‌ترین جای هنده، اما الان طور دیگه‌ای فکر می‌کنم» بیایید دیالوگ‌های بیشتری از پاپکورن محتوا ریچارد جول را مرور کنیم:
«همیشه همه جمله‌ها رو بامن شروع می‌کنی؟»
«از کجا می‌دونی اسنیکرز دوست دارم؟ تو سطل زباله آشغالش رو دیدم»
«وقتی درجه‌دار شدی، که میشی، عوضی نشو»
«این نادیاست کارش دستور دادن به منه»


«همیشه فکر می‌کنی هند رو باید از تاج محل شروع کنی؟»
«از کجا می‌دونی سفر به هند رو دوست دارم؟ چون دیدم عاشق ماجراجویی هستی»
« وقتی رفتی هند، که میری، تاج محل نرو»
«این معبد طلایی است، کارش عاشق هند کردن من و شماست»

 

ایده پردازی تولید محتوا

 

قرار نیست دیالوگ‌های ساختاری دقیقا تیتر و عنوان پست ما در تولیدمحتوا را مشخص کنند، می‌توانیم از آنها الهام گرفته و در بخش‌هایی از پست استفاده کنیم، می‌توانیم در انتخاب عکس و سایر المان‌های پست از آنها الهام بگیریم. یکی از ایده‌هایمان را انتخاب کنیم «وقتی رفتی هند، که میری، تاج محل نرو» عنوان عجیبی است، چرا باید تاج‌محل نروم؟ چون دیدنی‌های دیگری در هند در انتظارت است، برای کپشن اینستاگرام هم جذاب به‌نظر می‌رسد. از همین ساختار می‌توانیم ایده‌های بیشتری هم داشته باشیم. «وقتی رفتی تاج‌محل، که میری، عکس نگیر» چرا عکس نگیرم؟ دیدنی‌های بکری در انتظارت هست که عکس تا‌ج‌محل خیلی عکس خاصی دربرابر آنها نیست.
از گردشگری و هند فاصله بگیریم و صورت مسئله دیگری را شروع کنیم.

 

مسئله دو) اپلیکیشن کارواش در محل
تصور کنید در تیم محتوای «اپلیکیشن کارواش در محل» فعالیت می‌کنیم و می‌خواهیم درباره «سرویس موتورشویی» پستی در اینستاگرام منتشر کنیم. از دیالوگ‌های قبلی ایده‌‌ای درباره این موضوع به ذهن‌تان می‌رسد؟
«وقتی ماشینت رو شستی، که میشوری، مطمئن باش هنوز تمیز نیست»
«این موتور ماشینه، کارش حرکت دادنه یه بدنه چند صدکیلویی است»

از پاپکورن محتوا ریچارد جول دیالوگ‌های بیشتری نوشته‌ایم، مرور کنیم و ایده‌های جذاب‌تری کشف کنیم:
«عصبانی‌ام، حتی نمی‌دونم کلمه عصبانی میتونه حالم رو برسونه یا نه»
«شما قدت پایان دادن به این کابوس رو دارید»
«من همچنان معتقدم موکلتون گناهکاره»
«وقتی به خونمون نگاه می‌کنم، میگم دنیا زندگی بهتری رو بهمون بدهکاره»

«کثیفه، حتی نمی‌دونم کثیفی می‌تونه توصیفش کنه یا نه» می‌توانیم عکسی از موتور خاک گرفته و روغنی یک ماشین منتشر کنیم و در کپشن مشابه همین جمله را بنویسیم.
«ما قدرت پایان دادن به این کابوس رو داریم» به‌نظر می‌رسد همین جمله در کنار عکسی کثیف از موتور ماشین، می‌تواند جذاب باشد.
«من همچنان معتقدم ماشین شما تمیز نیست، کاپوت را بالا بزنید»
«وقتی به ماشینم نگاه می‌کنم، می‌گم مراقبت بیشتری رو بهش بدهکارم»

 

مسئله سه) سایت کاریابی
تصور کنید در تیم محتوای یک‌سایت کاریابی فعالیت می‌کنیم، می‌خواهیم مطلبی درباره اهمیت رزومه خوب در موفقیت مصاحبه شغلی بنویسیم. موضوع جذابی است؟ چه ایده‌هایی از فیلم ریچارد جول می‌توانیم داشته باشیم؟
«شما قدرت پایان دادن به کابوس استرس روز مصاحبه را دارید» می‌توانیم این موضوع را بازکنیم که یک رزومه حرفه‌ای می‌تواند بخش زیادی از استرس روز مصاحبه را کم کرده و باعث شود شخصی که قرار است با شما مصاحبه کند با دیدی مثبت در جلسه حاضر شود.
«من همچنان معتقدم شما بهتر از رزومه‌تان هستید»
«این رزومه شماست، کارش معرفی شما به افرادیه که شما رو نمیشناسن»

 

ایده‌های محتوایی دیگری از فیلم ریچاردجول
در دورهمی آنلاین پاپکورن محتوا یک‌ساعت درباره دیالوگ‌های جذاب و ایده‌های محتوایی فیلم گپ زدیم، این موارد هم بخش دیگری از ایده‌پردازی‌های گروهی است:
وقتی اینجاها رو دیدی، میفهمی هند جاهای قشنگتری رو بهت بدهکار بوده
ترجیح می دم تو هند دوره‌گرد باشم تا تو هتل بمونم
تو هند ترجیح میدم با میمونا سرولکه بزنم ،تا تو وان هتلم نوشیدنی بنوشم
من همچنان معتقدم ماشینتو تا حالا تمیز ندیدی!
۸۸ ثانیه بعد از رسیدن ما ماشینت رو ببین
ما فقط در زمان درست، در مکان درست با شماییم
دفاع نمی‌کنم، ماشینم رو ببین
دفاع نمی‌کنم، دارم از تجربه موتور تمیز ماشینم حرف می‌زنم
هر وقت دیدی شغلی راضیت نمی‌کنه، رزومه‌ات رو بروز کن

 

دیالوگ‌های دیگری از فیلم ریچارد جول برای ایده‌پردازی‌های شما:
یکی از مسائل بالا را انتخاب کنید، با توجه به دیالوگ‌های زیر می‌توانید ایده‌ای برای تولید محتوا کشف کنید؟ می‌توانیم دیالوگ‌های ساختاری و معنایی فیلم‌هایی که می‌بینیم را روی کاغذهای کوچک یادداشت کرده و در جعبه‌ای قرار دهیم. وقتی نیاز به ایده‌هایی برای تولید محتوا داریم به سراغ جعبه ایده‌پردازی محتوا رفته و یک کاغذ را به‌صورت تصادفی بیرون بیاوریم، اگر موفقیت آمیز نبود به‌سراغ کاغذ بعدی برویم تا بلاخره به ایده‌ای جذاب برسیم. همین کار را به‌صورت دیجیتال هم می‌توانیم انجام دهیم. فراموش نکنیم همیشه قرار نیست عنوان را دقیقا از این روش پیدا کنیم، گاهی خواندن یک دیالوگ ساختاری می‌تواند ایده‌ای کاملا متفاوت با دیالوگ را در ذهنمان ایجاد کند.
می‌توانید با این دیالوگ‌ها شروع کنید، یک مسئله در حوزه کسب‌وکارتان تعریف کرده و سعی کنید با استفاده از دیالوگ‌های زیر به ایده‌هایی متفاوت برسید.
«من همون کسی‌ام که داره با شما حرف میزنه»
«بیا اینجا تا بهت ثابت کنم»
«همیشه همه جمله‌ها رو با من شروع می‌کنی؟»
«من کی هستم؟ من بدترین کابوسی هستم که می‌تونی ببینی»
«پشیمونت می‌کنم عوضی»
«دست به آشغال‌های من نزن»
«بد نبود، ناشی‌ها همیشه خوش‌شانسن»
«وقتی درجه‌دار شدی، که میشی، عوضی نشو»
«یه مقدار قدرت، یه انسان رو میتونه به هیولا تبدیل کنه»
«خودت استعفا میدی یا خودم اخراجت کنم؟»
«سال دیگه هممون داریم تلاش می‌کنیم یه کاری تو تلویزیون پیدا کنیم»
«وقتی به خونمون نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم دنیا زندگی بهتری رو بهمون بدهکاره»
«وقتی دیدی مامور خنثی‌سازی بمب رنگش پرید، فرار کن»
«من فقط در زمان درست، در مکان درست بودم»
«وقتی دولت میگه مجرمه، یعنی بی‌گناهه»
«صدای وکیلت خیلی بلنده، تبریک می‌گم»
«وقتی کس دیگه‌ای هم تو اتاق هست، مجبوریم به حرفش توجه کنیم»
«چرا سوار کشتی شدی که داره غرق میشه؟»
«دفاع نمی‌کنم، دارم توضیح میدم»
«این نادیاست، کارش دستور دادن به منه»
«مادرم فقط ۳ روز فرصت داشت به پسرش افتخار کنه»
«فکر نمی‌کنم حتی بتونم این زندگی رو حدس بزنم»
«اگه نمیدونی چی بگی، چیزی نگو»
«من بلد نیستم شبیه کسی باشم، من منم»