- شروع اثربخشنویسی محتوا و کپیرایتینگ
- انتخاب مفهوم مناسب در اثربخشنویسی محتوا
- انتخاب مفهوم مناسب در اثربخشنویسی محتوا – تمرینها
- اثربخشنویسی محتوا با فرمول AIDA
- مثلث نوشتن در اثربخشنویسی
- معرفی دو فرمول BAB و PAS برای اثربخشنویسی محتوا
- تکنیک سایه، روشی برای ایدهپردازی در تولید محتوا
- تولید محتوا برای محصولات مشابه
- لحن در تولید محتوا (Tone of Voice) | مشخص یا انتزاعی
- لحن در تولید محتوا (Tone of Voice) | خنثی یا تحریککننده
- لحن در تولید محتوا (Tone of Voice) | رسمی یا دوستانه
- چند روش برای تست لحن محتوا (Tone of Voice)
- تکنیک سوژهیابی، روشی برای ایدهپردازی در تولید محتوا
- استفاده از فرمول FAB در اثربخشنویسی محتوا
- پنج بهانه اصلی مخاطب، سوژه اثربخش نویسی…
- میکروکپی چیست؟ چه کمکی به تجربه کاربری میکند؟
وقتی درباره یک محصول یا سرویس جدید صحبت میکنیم، به روشنی میدانیم چه مزیتی نسبت به سایر محصولات یا سرویسها داریم، معمولا هم همان مزیت را نمایش داده و درباره آن صحبت میکنیم. اما واقعیت این است که انقدر در یک حوزه برندها و شرکتهای مختلف ورود کردهاند که هر روز از نظر ویژگیها شباهتهای بیشتری پیدا میکنند. وقتی بستنی لیوانی نسکافهای کاله وارد بازار شد، یادتان هست؟ قبل از آن بستنی نسکافهای وجود نداشت. کافی بود برای حضور چنین طعمی صرفا اطلاعرسانی کند.
البته که به همین سادگی هم نیست و همینکار هم راه و روش خود را دارد. اما امروز اگر یک برند در تبلیغات خود مطرح کند که بستنی نسکافهای دارد چقدر میتواند مخاطب جذب کند؟ یک سال بعد تقریبا همه برندها بستنی نسکافهای داشتند، این داستان ادامه پیدا کرد و مزایای دیگری مانند طعم واقعی، بدون شکر، بدون مواد افزودنی و سایر ویژگیهای دیگر هم در برندهای مختلف به هم نزدیک شد.
این موضوع هنوز در خیلی از دستهبندیها صادق نیست و همچنان برندها ویژگیهای متمایزکنندهای دارند که از آنها حرف بزنند، اما در بستر اینترنت و خدماتی که مجموعههای مختلف در این بستر ارائه میدهند بخاطر سرعت بالا در کپیبرداری و موارد دیگری که در جریانش هستیم این موضوع جدیتر به نظر میرسد.
در این مطلب درباره این موضوع صحبت میکنیم که چطور برای تولید محتوای محصولات مشابه، دید متفاوتی داشته باشیم، در این فایل صوتی ۲۵ دقیقهای درباره سه تکنیک Focus، Zoom و Packaging صحبت کردهایم:
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”3,4,5,6″ ihc_mb_template=”3″ ]
تکنیک Focus:
در این تکنیک بر روی فرآیند تولید محصول یا ارائه خدمت تمرکز میکنیم، بخشی که سایر رقبا صحبتی از آن نکردهاند یا بخوبی صحبت نکردهاند را یافته و درباره آن با مخاطب صحبت میکنیم.
مثلا مخاطب دیدی از فرایند تولید محتواهایی که درباره سفر به استانبول مینویسید ندارد! بقیه رقبا هم از استانبول مینویسند، اما وقتی شما به مخاطب نمایش دهید که چطور اینکار را انجام میدهید، میتوانید این ویژگی را در ذهن مخاطب به نام مجموعه خودتان ثبت کنید. مثلا نویسنده این مطالب حتما آن شهرها را دیده و خاطرات خود را مرور میکند و از تجربه واقعی خود مینویسد. یا با افرادی که تجربه واقعی از سفر به آن شهر دارند مصاحبه کرده و برداشت خود را برای شما مکتوب میکند. یا در حالت ضعیفتر سایتهای زیادی را بررسی کرده، در اتاق فکری درباره تیتر و مواردی که میتواند شما را بهتر راهنمایی کند صحبت کرده و بعد یک مطلب در بلاگ منتشر میشود.
شاید هرکدام از این روشها را بقیه وبسایتهای حوزه گردشگری نیز انجام میدهند اما بر روی نمایش این موضوع برای مخاطب کار خاصی انجام ندادهاند و مخاطب حس میکند همه سایتها مطلب مشخصی را انتخاب و صرفا ترجمه میکنند.
تکنیک Zoom:
در این تکنیک بر روی خود محصول یا سرویس تمرکز میکنیم، وقتی محصول ما چند ویژگی دارد، میتوانیم یک یا دو ویژگی را جدا کرده و مشخصا درباره آنها بیشتر صحبت کنیم.
مثلا تصور کنید همه رقبا در لحظه بلیط مسافرتی شما را ارسال میکنند اما مشخصا رقیبی روی این موضوع تمرکز نکرده و صرفا بعنوان یکی از ویژگیها مطرح میکنند، ما میتوانیم درباره ارسال لحظهای و بلافاصله بلیط بیشتر از سایرین صحبت کنیم و درباره اهمیت این موضوع مانور بیشتری بدهیم.
- قرار نیست این ایدهها ناب بوده و بدون ایراد باشند، قطعا انتخاب هرکدام از آنها مزایا و معایب و ریسکهای خاص خود را دارد، اما در این بخش میخواهیم هرکدام از تکنیکها را درک کرده و بدانیم برای انتخاب هرکدام لازم است جزئیات خیلی بیشتری را بررسی کنیم.
تکنیک Packaging:
در این تکنیک یک محصول یا سرویس مشخص را بعنوان محصول یا سرویسی برای گروه خاص معرفی میکنیم.
مثلا بیمه خودرو، برای افرادی که بیشتر سفر میروند و بعد میتوانیم از مزیت پاسخگویی سریع و سایر موارد صحبت کنیم. یا در حالت دیگری آبمعدنی برای ورزشکاران، یا بیمه کارگر برای کارگران باغ گیلاس.
وقتی مخاطب را صدا میزنیم، معمولا مخاطب کشش بیشتری به سمت یک فرصت و موقعیت پیدا میکند.
[/ihc-hide-content]
با سلام وسپاس از مطالب مفیدتان،دراین درس محور مطالب درباه محصولات ویا خدماتی است که جنبه رقابتی زیادی پیدا کرده اند و باصطلاح دست در آنها زیاد شده، درتکنیک های مطرح شده توجه به پرسونا تقریبا درحاشیه قرارداشته و جنبه تبلیغات غلبه داردیعنی عناصری از محصول یا خدمت برجسته میشوند که در رقبا کمتردیده یا کمترمورد توجه وتبلیغ آنها قرارگرفته است. حال سوال اینست که در حالت کلی مرز دوگانه پرسونا-تبلیغ چگونه مشخص میشود بعبارت دیگر استراتژی بازاریابی وتاثیر آن درانتخاب پیام و پروسه مخاطب شناسی وتعیین پرسونا چقدر همپوشانی و چه قدر تمایز دارند؟
سلام و درود
سوال خیلی خوبی را مطرح کردید. قطعا پرسونا و شناخت مخاطب در این پروسه دخیل است، میتوانیم از موضوع پرسونا در دو لایه در تبلیغات استفاده کنیم، یک) انتخاب مفهوم، دو) انتقال پیام.
در لایه اول یعنی انتخاب مفهوم، پرسونا کمک میکند که با توجه به نقاط لذت و نقاط رنج، آرزوها و نیازها درک کنیم که چه مفهومی برای مخاطب احتمالا میتواند جذاب باشد. اگر من بر بروی سلامت محصول تمرکز کنم برای مخاطب جذاب است؟ شاید مخاطب اهمیت خاصی به سلامت محصول ندهد.
در لایه بعد یعنی انتقال پیام، با توجه به پرسونا انتخاب میکنیم که مفهومی که انتخاب کردهایم را چطور منتقل کنیم، با چه عبارات و کلماتی، و صد البته از چه رسانهای اینکار را انجام دهیم، حتی پرسونا به ما ساختاری میدهد که در چه حجمی از محتوا با مخاطب صحبت کنیم.
حتی اگر مفهوم را درست انتخاب کنیم، محتوای درستی هم تهیه کنیم، اما در رسانهای محتوا را منتشر کنیم که مخاطب توجهی به آن ندارد، در واقع کاری انجام ندادهایم.
در هر کدام از این شهرها سعی میکنیم در ابتدا موضوع شهر را جدا از مخاطب شناسی و بقیه روندها مطرح کنیم تا پیچیدگی موضوع کمتر شود، و بعد از آن به سراغ یک نمونه عملی برویم و در آن نقش مخاطب شناسی و بقیه موضوعات را نشان دهیم تا سادگی خطای درک عمیق ایجاد کند.
خوب باشید
اگه درست فهمیده باشم، مزیت قیمت و پشتیبانی رو باید در حوزه زوم دونست…
سلام و درود
اگر بعنوان مزیت اصلی باشند، میتونیم از روشهای دیگه بغیر از روشهای تولید محتوا برای محصولات مشابه استفاده کنیم، اما اگر موضوعی باشه که رقبا روی اون توجه ویژهای نکرده باشن دقیقا میتونیم از روش زوم استفاده کنیم.
تصور کنید گردو بعنوان محصولی با قیمت بالا معروف شده، در حالیکه معمولا یک کیلو گردو در بازه زمانی خیلی طولانی مصرف میشه، یک برند میتونه از این نکته استفاده کنه و مثلا این موضوع رو به خوبی نمایش بده که اگر هر روز صبحانه گردو بخورید انگار روزی …. تومان دارید برای گردو پرداخت میکنید، البته این حالت ساده این موضوع است. میتونیم همین موضوع رو با قیمت نون یا پنیر مقایسه کنیم و نمایش بدیم که اتفاقا کالای گرونی در برابر بقیه موارد نیست.
خوب باشید
سلام. یه درخواست دارم. امکانش هست یه فایلی یا مطلبی بنویسید که یه جور چک لیست برای نوشتن متن تبلیغاتی باشه. یعنی یه جور راهنما باشه که وقتی میخوایم متن تبلیغاتی بنویسیم ازش استفاده کنیم. به طور مثال بگه اول شناخت مخاطب، شناخت محصول، بررسی متن های تبلیغاتی گذشته و . . . این مثال بود، منظورم اینه چنین حالتی داشته باشه.
با تشکر
سلام و درود
برای تیترنویسی و تبلیغنویسی که در ادامه سفر محتوا درباره آن صحبت میکنیم، حتما چنین پستی منتشر میکنیم.
از پیشنهاد شما ممنونم
سلام ممنون بابت مطلب خوبتون،
چهطور باید بدونیم برای فروش بهتر سایت خودمان کدوم روش بهتره؟ از روی شناخت کاربران؟ آیا انتخاب تکنیک مناسب میتونه تاثیری در فروش بیشتر سایت ما داشته باشه؟ یا خیر
سلام و درود
شناخت دقیق مخاطب و ارزیابی درست بازار میتواند راهنمایی باشد برای اینکه بدانیم از چه تکنیکی میتوانیم استفاده کنیم.
شناخت مخاطب به تنهایی کافی نیست، ممکن است رقبا از تکنیکی استفاده کرده یا اینکه با بررسی بازار متوجه شویم استفاده از یک تکنیکی که انتخاب کردهایم ریسکهای زیادی میتواند داشته باشد.