فیلم‌ها، مخصوصا فیلم‌های سینمایی نویسنده‌هایی دارند که ما‌ه‌ها، و سال‌ها روی تک‌تک جملات و کلمات، حتی سکوت‌ها فکر کرده‌اند، کارگردانانی دارند که ماه‌ها پشت مانیتورها و سرصحنه‌ها «کات» را فریاد زده‌اند، تا گفتگوهای اثربخشی شکل گیرد و مخاطب درگیر لحظه‌لحظه‌های فیلم شود. «درگیر کردن مخاطب» یک اختیار برای آن‌ها نیست، یک اجبار است تا بتوانند هزینه‌ای که کرده‌اند را جبران و سود کنند. در واقع زندگی آن‌ها به همین اثربخشی و «درگیر کردن مخاطب» گره خورده است.

البته که فیلم‌های زیادی هم هرسال ساخته می‌شود که نه مخاطب را درگیر کرده و نه گیرایی خاصی دارند، اما برای آن‌ها هم احتمالا زحمت زیادی کشیده شده است، نویسنده‌ای که بارها یک جمله را نوشته و پاک کرده است، صفحات مختلف را از فیلم‌نامه جدا کرده و مجدد نوشته است، بعد از نظرات افرادی که سال‌ها در این زمینه کار کرده‌اند، بخشی را حذف کرده و مجدد بازنویسی کرده است و خلاصه فیلمی ساخته شده که به هر دلیلی دیده و پسندیده نشده است، اما احتمالا این فیلم‌ها هم خوراک‌هایی برای ایده‌پردازی محتوا دارند. البته بهتر است در مرحله اول سراغ فیلم‌هایی برویم که جواب پس داده‌اند، تعداد آن‌ها هم آن‌قدری است که احتمالا اگر هر هفته هم یکی از آن‌ها را تماشا کنیم تا چندسال، نیازی نیست به سراغ فیلم‌های کم مخاطب برویم.

برای نوشتن این پست کمی سایت فیلیمو را بالا و پایین کردیم و فیلمی را به‌صورت تصادفی انتخاب کردیم، معیارمان این بود که رتبه IMDb فیلم بالاتر از ۷ بوده و بیش از ۸۰ درصد تماشاگران ایرانی آن را دوست داشته باشند، فیلم «آب‌های تیره» را انتخاب کردیم.

 

ایده‌پردازی با فیلم آب‌های تیره

 

کلکسیونی از خلاقیت‌ها:
فیلم Dark Waters یا آب‌های تیره را دیده‌اید؟‌ فیلمی است که سال ۲۰۱۹ ساخته شده و براساس یک داستان واقعی است، نقد و تحلیل فیلم موضوع این پست نیست، می‌خواهیم ببینیم از این فیلم چه ایده‌های محتوایی و چطور می‌توانیم دریافت کنیم؟

یک) دیالوگ‌های جذاب و ایده‌های محتوایی: در بخشی از فیلم چنین دیالوگی را می‌شنویم «شاید من و تو ندونیم که نتیجه‌اش چی میشه، اما خوب می‌دونیم که شکست نیست»، می‌توانیم موقع دیدن بعضی از فیلم‌ها، خودکار و کاغذی کنارمان داشته باشیم و حرف‌ها یا حتی صحنه‌های ماندگار را بنویسیم. بعضی از فیلم‌ها؟ چون شاید این موضوع بخشی از لذت «فیلم دیدن و پفک خوردن» را بگیرد، هرچند که ما فکر می‌کنیم لذت «کش رفتن محتوای ناب» کمتر از گاز زدن پفک نیست. با این‌کار می‌توانیم به‌تدریج کلکسیونی از نوشته‌های خلاقانه داشته باشیم، نوشته‌هایی که هرکدام می‌توانند ایده خوبی برای یک کمپین، کپشن اینستاگرام، یا یک پست بلاگ باشند. در جای دیگری از همین فیلم جمله جذاب و متفاوتی وجود دارد «ببین! قانون چیزی بیشتر از گشتن بین چند صفحه است.»

بیایید ببینیم از همین جمله چطور می‌توانیم در تولید محتوا، ایده‌ بگیریم. تصور کنید ما آموزشگاه آشپزی داریم و می‌خواهیم دوره‌ آموزشی درست کردن کیک خانگی را در اینستاگرام معرفی کنیم. چالشی که داریم این است که اکثر خانم‌ها این روزها پودرکیک‌های آماده را می‌خرند و با ترکیبی ساده کیک خانگی درست می‌کنند، پودرکیک را با تخم‌مرغ و شیر ترکیب می‌کنند و بعد از یک ساعت یک کیک پف‌کرده و نسبتا ترد آماده است، اما یک کیک شبیه همه کیک‌های دیگر، کیکی که شاید سال‌های پیش جذاب بود اما این روزها درصد زیادی حداقل یک‌بار آن‌را امتحان کرده‌اند. ما می‌خواهیم به مخاطب بگوییم منظورمان از کیک خانگی این نیست و می‌تواند موضوع هیجان‌انگیزتر از این حرف‌ها باشد. به کلکسیون خلاقیت‌مان مراجعه می‌کنیم و جمله‌ای که از فیلم «آب‌های تیره» یادداشت کرده‌ایم را بیرون می‌آوریم «ببین! قانون چیزی بیشتر از گشتن بین چند صفحه است.».

از همین ساختار استفاده می‌کنیم و چنین محتوایی را انتخاب می‌کنیم، یک عکس از کیک هیجان‌انگیز با تزئینات شکلات و توت‌فرنگی انتخاب می‌کنیم، کیکی که  ظاهر حرفه‌ای داشته و کمتر شبیه کیک‌های مرسوم است. در کپشن می‌نویسیم: «ببین! کیک خانگی، چیزی بیشتر از ترکیب آرد و تخم‌مرغ است، کیکی درست کنید که کار هرکسی نیست»

چقدر باید فکر می‌کردیم تا به چنین ترکیب متفاوتی برسیم؟ فیلم و ایده پردازی محتوا موضوع جذابی است، انگار با آدم‌هایی نشستیم و درباره کمپین تبلیغاتی یا تولید محتوا گپ زدیم که در خواب هم نمی‌دیدیم، نویسنده‌ها و کارگردان‌های بزرگ دنیا.

 

 

فیلم و ایده‌پردازی محتوا

 

ما جملات زیادی از این فیلم نوشتیم، یکی دیگر را هم مرور کنیم تا موضوع فیلم و ایده‌پردازی محتوا برایمان شفاف‌تر شود: «ازت می‌خوام کاری نکنی که احساس کنه، بازنده است»، این جمله را هم می‌توانیم به کلکسیون خلاقیت‌مان اضافه کنیم، می‌توانیم از همین ساختار، برای کپشن یک پست دیگر  اینستاگرام همان موسسه آموزش آشپزی استفاده کنیم:
عکس منتشر می‌کنیم از زرشک‌پلو حرفه‌ای و تزئین شده‌ای که ظاهری بسیار جذاب دارد و در کپشن می‌نویسیم:
«ازت می‌خوام کاری نکنی که احساس کنه چیزی از آشپزی نمی‌دونه، عادی‌تر آشپزی کن»

 

دو) اسم جدید برای همان فیلم: یکی دیگر از موضوعاتی که می‌تواند تمرین خوبی برای ایده‌پردازی محتوا باشد، این است که بعد از تماشای فیلم سعی کنیم چند اسم جایگزین برای آن انتخاب کنیم، اگر اسم این فیلم «آب‌های تیره» نبود، و بعد از تماشای فیلم از ما چند اسم پیشنهادی می‌خواستند، به چه اسم‌هایی فکر می‌کردیم؟ مثلا «آب‌های مرموز» یا «وکیل آب» یا «جادوی ماندن» شاید اسم‌های مناسبی برای این فیلم باشند.
ما با دیدن کامل فیلم در جریان موضوع و حرف اصلی آن قرار می‌گیریم، برداشت‌هایی از صحنه‌های مختلف داریم، با مجموع این اطلاعات وقتی اسمی را انتخاب می‌کنیم، فکر می‌کنیم آن اسم می‌تواند گویاتر بوده و با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار کند، این موضوع برای اسم‌گذاری بخش‌های مختلف سایت یا اپلیکیشن کاربرد زیادی دارد. تصور کنید قرار است بخشی در اپلیکیشن برای دسترسی به «گزارش‌های کلان مالی» وجود داشته باشد، گزارشاتی که مدیران هر ماه با آن تعامل داشته و در جلسات درباره آن بحث می‌کنند، گزارشاتی که به‌صورت ماهانه مدیرمالی یا شخص مدیرعامل به‌‌سراغ آن می‌رود و هدف این است که از نظر مالی درک کنند که یک ماه گذشته را چطور گذرانده‌اند، حال از ما می‌خواهند اسمی برای این بخش پیشنهاد کنیم.
تمرین کشف اسم جدید برای یک فیلم، می‌تواند ما را برای این‌کار توانمندتر کند. پس این تمرین را جدی‌تر بگیریم…

 

سه) کشف عامل کشش فیلم: سومین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که وقتی به اواسط فیلم رسیدیم سوال کنیم چرا می‌خواهم نصف باقی‌مانده فیلم را ببینم؟ جواب این سوال کمک می‌کند عامل کشش فیلم را از نظر خودمان کشف کنیم، شاید به کلکسیون خلاقیت ما کمک نکند، اما در داستان‌سرایی یا روایتگری تجاری می‌توانیم از همین عوامل استفاده کنیم و مخاطب را جذب داستان‌مان کنیم. اواسط این فیلم همین سوال را کردیم و چنین جواب‌هایی دادیم «شرکتی قوی که نمی‌خواهد اشتباه خود را قبول کند، پرونده‌ای که سال‌هاست باز است و می‌خواهیم ببینیم صاحب زور پیروز می‌شود یا صاحب حق»

قرار نیست موقع تماشای فیلم برای «کلاس آموزش آشپزی» یا «نرم‌افزار مسیریاب» ایده‌پردازی کنیم 😉 ؛قرار است «کلکسیون خلاقیت» خود را تکمیل کرده و وقتی درگیر کمپین یا موضوعات دیگر محتوایی شدیم به سراغ آن‌ها برویم. می‌توانیم این جملات را روی کاغذ‌های کوچک نوشته و در پوشه‌ای نگه‌داری کنیم، می‌توانیم در یکی از نرم‌افزارهای یادداشت برداری مانند Evernote‌ یا OneNote‌ این‌کار را انجام دهیم، بستگی به خودمان دارد که با کدام روش راحت‌تر هستیم. فقط یادمان باشد قرار است وقتی به آن‌ها نیاز داریم در دسترس باشند.

می‌خواهیم این‌کار را به‌صورت گروهی امتحان کنیم، یعنی فیلم را خودمان تماشا کنیم و در یک دورهمی‌ آنلاین، سعی کنیم از دیالوگ‌های جذاب به ایده‌هایی محتوایی برسیم.

 

دورهمی آنلاین پاپکورن محتوا: از دیالوگ تا ایده‌های محتوایی
در این دورهمی آنلاین می‌خواهیم درباره «فیلم ریچارد جول» به‌صورت گروهی ایده‌پردازی کنیم، یعنی فیلم را خودمان تماشا کرده و در دورهمی درباره دیالوگ‌های جذابی که یادداشت کرده‌ایم صحبت کنیم و سعی کنیم برای کسب‌وکارهای مختلف ایده‌ها و سوژه‌های محتوایی کشف کنیم. شبیه به همان کاری که در این مطلب انجام دادیم.

قبل از دورهمی لازم است فیلم را ببینید و برای آن آماده شوید:
یک) فیلم ریچارد جول (Richard Jewell) را در فیلیمو یا سایت‌های دیگر ببینید و دیالوگ‌های جذاب فیلم را یادداشت کنید، یادداشت‌هایی کوتاه.
مثلا «می‌دونی نتیجه چند چنده؟ نه، رادیو خرابه، مهم نیست، ندونستن هیجان همه‌چیز رو بیشتر می‌کنه»
دو) بعد از تماشای فیلم، به اسم‌های دیگر فیلم فکر کرده و حداقل دو اسم دیگر را یادداشت کنید.
حالا برای رویداد آنلاین پاپکورن آماده‌اید… 😉

 

ثبت‌نام در دورهمی آنلاین پاپکورن محتوا

 

دورهمی آنلاین پاپکورن فیلم ریچارد جول