به نظر می‌رسد شعر و محتوا، آن هم از نوع تجاری ارتباط نزدیکی به هم ندارند، یا نهایتا به‌عنوان کارشناس محتوا می‌توانیم در لابه‌لای متن‌های بلاگ یا کپشن اینستاگرام یک بیت شعر بنویسیم و متن‌مان را احساسی‌تر کنیم، یا در مناسبت‌های مختلف مانند روزمادر، روز کتابخوانی و غیره از شعری مرتبط استفاده کرده و زحمت کپشن را به شاعر واگذار کنیم. اما مزایای شعر برای کارشناسان محتوا فراتر از این موارد است.

Sidney Harman یکی از موسسین شرکت بزرگ Harman Kardon به مدیران ارشد خود می‌گوید: به‌عنوان مدیر، شاعر باشید. موضوعات پیچیده را ساده کرده و بعد بیان کنید.

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

در یک بیت با تعداد کلمات محدود، مفاهیم زیادی قرار داده شده است، احتمالا اگر قرار باشد همین موضوع را بدون استفاده از شعر و روش‌هایی که در آن برای بیان و ساده‌سازی موضوع استفاده شده است مطرح کنیم لازم است در فضای بیشتری این‌کار را انجام دهیم. شاید به‌این صورت:
می‌توانیم از رصد کردن و عیب‌جویی رفتار دیگران فاصله گرفته و به درون خودمان نگاه کنیم، ما در جریان نتیجه آنچه که امروز می‌بینیم نیستیم، اینکه آنچه در دست داریم بذر یک گل زیباست یا خرده سنگی است که قرار نیست حاصلی داشته باشد بعدها مشخص می‌شود، بهتر است بدانیم بحث درباره آنچه امروز در دست گرفته‌ایم فایده‌ای ندارد، اما «نتیجه» موضوع را مشخص می‌کند.

شاید ساده‌سازی مفاهیم در شعر، موضوعی نباشد که در نگاه اول به آن توجه کنیم، اما تاثیری است که شعر می‌تواند به‌صورت نا‌خودآگاه در ما داشته باشد.

 

به قول شاعر

 

اثر شعر در میکروکپی‌نویسی و مدل ذهنی:
شاعر محدودیت جدی برای تعداد کلمات دارد، نمی‌تواند یک موضوع را با کلمات و عبارات مختلف توضیح دهد و بیت را تا جایی که می‌خواهد طولانی کند، لازم است با دو یا حداکثر سه کلمه دیگر بیت را تمام کند، در کنار محدودیت تعداد کلمات باید قافیه و وزن و سایر محدودیت‌های شعر را هم در نظر داشته باشد. شعر‌خوانی و شعر‌نویسی می‌تواند باعث شود کلمات را با دقت بیشتری انتخاب کنیم، چه کلماتی را در چه فضایی استفاده کرده تا مفهومی که در ذهن داریم را به‌خوبی منتقل کنیم.
در تولید محتوا این محدودیت‌ها گاهی دقیقا مشخص است، مانند زمانی که میکروکپی می‌نویسیم، مثلا وقتی قرار است در یک فرم ثبت‌نام زیر فیلد «علاقه‌مندی‌های آزاد» با ۱۲ کلمه توضیح دهیم منظورمان از این عبارت چیست و مخاطب باید درباره چه چیزی بنویسد. گاهی این محدودیت‌ها نامشخص است، اما به‌طور کلی می‌دانیم که توجه مخاطب کم‌تر شده و لازم است در زمان‌کوتاه‌تری موضوع را مطرح کنیم، پس شاید در کپشن‌نویسی اینستاگرام محدودیت قطعی در تعداد کلمات نداشته باشیم، اما لازم است کلمات را اقتصادی خرج کنیم.

اقتصادی؟ در اینجا منظورمان این است که قبل از انتخاب دلیل آنرا بدانیم و با مقایسه مزایا و معایب گزینه‌های مختلف، تصمیم‌گیری کنیم. این موضوع درباره پول ملموس‌تر است، چرا که محدود بودن آنرا سریع‌تر می‌توانیم درک کنیم. مثلا وقتی یک میلیون‌تومان پول داریم و وسیله‌ای می‌بینیم که برای خرید آن لازم است هفتصدهزارتومان هزینه‌ کنیم می‌دانیم که هفتاد درصد از پول‌مان کم می‌شود. پس با چالشی درونی روبرو هستیم که لازم است این وسیله را بخرم؟ اگر بخرم چه چیزهایی به‌دست می‌آورم و اگر نخرم چه چیزهایی از دست می‌دهم؟ چه گزینه‌های جایگزینی دارم؟ به‌نظر می‌رسد این موضوع در استفاده از کلمات هم صادق است، درست است که هر‌تعداد کلمه که بخواهیم می‌توانیم پشت هم بچینیم و به محدودیت آن فکر نکنیم اما واقعیت اینجاست که از جایی به بعد این کلمات اثربخشی حود را از دست داده، خوانده و دیده نمی‌شوند، پس ارزشی هم ندارند. به‌نظر می‌رسد آب زیاد است و محدودیتی نداریم، اما وقتی کوه می‌رویم و می‌توانیم در قمقمه‌ای که داریم آب ببریم، میزان آبی که داریم به میزان همان ظرف محدود می‌شود. شاید کلمات نامحدود به‌نظر برسند اما نباید ظرف مخاطب را فراموش کنیم و لازم است باور کنیم تعداد کلمات، گاهی به اندازه ظرف مخاطب محدود می‌شود و لازم است «کلمات را اقتصادی خرج کنیم» بپرسیم این کلمه را استفاده کنم؟ چه گزینه‌های جایگزینی دارم و …

 

اثر شعر در همدلی مخاطب:
چه‌ به‌عنوان کارشناس محتوا در تیم محتوا فعالیت کنیم، چه به‌عنوان فریلنسر درگیر پروژه‌های بازاریابی محتوایی باشیم، لازم است مهارت نرم همدلی (Empathy) خود را تقویم کنیم، وقتی با مخاطب صحبت می‌کنیم لازم است خود را در دنیای مخاطب تصور کرده و دنیا را از نگاه او ببینیم، تا در نهایت بتوانیم محتوایی اثربخش ارائه کنیم. همدلی یکی از موضوعات اساسی در فرایند شناخت مخاطب و طراحی پرسونا است. وقتی با مدیر شرکت صحبت می‌کنیم، لازم است با هم‌دلی دغدغه‌هایی که مطرح می‌کند را از نگاه ایشان دیده و درک کنیم تا پاسخی مناسب داشته باشیم. شعر می‌تواند مهارت همدلی ما را تقویت کند.

 

اثر شعر در طراحی کمپین و افزایش خلاقیت:
مزایای شعر برای کارشناسان محتوا همیشه به‌صورت غیرمستقیم نیست، شعر می‌تواند دایره لغات ما را افزایش داده یا عبارات و لغاتی را که می‌دانیم «فعال» کند. وقتی می‌خواهیم متنی را بنویسیم احتمالا به کلمات «عاقبت»، «سرانجام»، «پایان»، «فرجام»، «خاتمه»، «انتها» فکر نمی‌کنیم، یکی از کلمات زودتر از بقیه ظاهر می‌شود و متن را ادامه می‌دهیم. اما در طراحی کمپین محدودیت‌های بیشتری داریم، حساسیت هم افزایش پیدا می‌کند و لازم است برای طراحی یک جمله زمان بیشتری اختصاص دهیم. شعر می‌تواند به فعالسازی لغات و عبارات ذهنی ما کمک کند و دایره لغات ذهنی ما را هم افزایش دهد.
در کمپین‌های تبلیغاتی گاهی شعر به‌صورت مستقیم هم استفاده می‌شود، یک مصرع می‌تواند شروع یک کمپین باشد.
با کمک شعر می‌توانیم در جلسات منظورمان را بهتر برسانیم، یا وقتی قرار است موضوعی را ارائه کنیم می‌توانیم از شعر کمک گرفته و در لابه‌لای ارائه موضوعی مهم را به‌صورت فشرده مطرح کنیم. مثلا: «خلاصه که ما: موجیم که آسودگی ما عدم ماست»
شاعر معمولا در شعر سعی می‌کند به موضوعات از زاویه دیگری نگاه کند، موج دریا درصورتی که آرام‌ شود دیگر موج نیست، اتصال این مفهوم به مفهومی دیگر که نباید آرام بنشینیم و نشستن آرام، باعث نابودی ما می‌شود، خلاقیت شاعر را برای اثربخش کردن یک مفهوم ساده می‌رساند. شعرخوانی می‌تواند باعث افزایش خلاقیت ما شود.

 

چه کنیم؟
در بخش حرفه‌ای‌تر کانتنت‌برگر هر هفته یک شعر منتشر می‌کنیم. فایل صوتی شعرها را هم قرار می‌دهیم تا بتوانیم شیوه خواندن صحیح شعر را با هم مرور کنیم. سعی‌می‌کنیم درباره حداقل یک واژه هم توضیحات کوتاهی قرار دهیم…

 

شروع کنیم؟
شنیدن این شعر با صدای موسوی گرمارودی می‌تواند انگیزه‌ بیشتری برای شروع باشد.

غزل شماره ۸۰  حافظ | با صدای موسوی گرمارودی


۱- عیب رندان مکُن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
۲- من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت
۳- همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه ی عشق است چه مسجد چه کنشت
۴- سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها
مُدّعی گر نکُند فهم سخن گو سر و خِشت
۵- ناامیدم مکُن از سابقه ی لطف ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوبست و که زشت
۶- نه من از خلوتِ تقوی به در افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
۷- حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت