قرار است یک محتوای هزار و پانصد کلمه‌ای تولید کرده و درباره «روش‌های بازاریابی در اینستاگرام» بنویسید، چقدر زمان برای اینکار نیاز دارید؟‌ معمولا نویسنده‌های محتوای کمی هستند که پیش‌بینی درستی از زمان مورد نیاز دارند. مثلا در نگاه اول فکر می‌کنند برای نوشتن این پست سه ساعت زمان کافی است، اما در واقعیت بیش از هفت ساعت درگیر آن می‌شوند و در نهایت هم احساس می‌کنند نسخه اولیه‌ است و نیاز به ویرایش دارد. این موضوع یعنی تخمین زمان نوشتن پست بلاگ، فقط مربوط به تازه‌وارد‌ها نمی‌شود، افراد حرفه‌ای که سال‌ها می‌نویسند هم درگیر این ماجرا هستند.

می‌دانیم که نوشتن درباره «روش‌های بازاریابی در اینستاگرام» با نوشتن شروع نمی‌شود، لازم است «هدف»، «مخاطب» و «کانال» را مشخص کرده و پس از آن از دید مخاطب سوال‌ها، ابهام‌ها، دغدغه‌ها و چالش‌های مرتبط با این موضوع را ببینیم و در جستجوی یافتن جواب برایشان باشیم. بعد از تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات «جریان محتوا» را مشخص کرده و بعد دست به قلم می‌شویم. پس وقتی قرار است زمان تولیدمحتوای متنی را پیش‌بینی کنیم، لازم است تخمینی از زمان مورد نیاز برای انجام تک‌تک مراحل داشته باشیم، بدانیم کدام مرحله ممکن است نقش سرعت‌گیر را بازی کند و ساعت‌ها درگیر آن باشیم، کدام مرحله سریع‌تر پیش می‌رود و احتمالا دغدغه خاصی در عبور از آن نداریم، چه مرحله‌ای را امروز و چه بخشی از کار را روز دیگری انجام دهیم و سوالات دیگری که هرکدام کمک می‌کنند به‌ شیوه‌ای حرفه‌ای‌تر درباره یک کار فکر کنیم.

 

سرعت‌گیر‌ها و موانع را کشف کنیم
یکی از راهکارهایی که می‌تواند ساعت تولیدمحتوای ما را تنظیم کرده و کمک کند تا پیش‌بینی دقیق‌تری داشته باشیم، رصد کردن زمان نوشتن و شناسایی سرعت‌گیرها و موانع نوشتن است. شفاف نیست؟
تصور کنید از امروز وقتی قرار است سراغ تولید محتوای متنی بروید، پیش‌بینی خود را بنویسید و بعد از اینکه محتوای متنی حاضر شد، زمانی که در واقعیت به آن اختصاص دادید را یادداشت کنید. ببینید چقدر تفاوت بین هر دو زمان وجود دارد و دلیل آن چیست. البته این کافی نیست…

[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”3,4,5″ ihc_mb_template=”3″ ]

اینکه متوجه شویم زمان پیش‌بینی با زمان واقعی چقدر فاصله دارد کمک‌کننده است و باعث می‌شود به‌ مرور زمان، پیش‌بینی دقیق‌تری داشته باشیم، اما می‌توانیم اطلاعات بیشتری ثبت کرده و خروجی‌های دقیق‌تری داشته باشیم. پیشنهاد می‌کنیم علاوه بر زمان پیش‌بینی و زمان واقعی، بخشی از کار که سریع‌ و راحت پیش رفت را مشخص کرده و بخشی که آهسته و نسبتا سخت پیش‌ رفت را بنویسید.

 

زمان نوشتن پست بلاگ

مثلا وقتی قرار است درباره «روش‌های بازاریابی در اینستاگرام» بنویسیم، ممکن است ساعت‌ها غرق جستجو شده و به نتیجه خاصی نرسیم، به این دلیل که احساس می‌کنیم همه مطالب تکراری است و حرف جدیدی برای گفتن نیست یا زمان زیادی را صرف پیدا کردن مثال‌های ایرانی کنیم. از طرفی بخش مربوط به معرفی روش‌های مختلف به سرعت پیش می‌رود و مشکل خاصی نیست. نوشتن این موارد باعث می‌شود:
– شناخت دقیق‌تری از سرعت‌گیر‌ها و موانع داشته باشیم
– برای برداشتن موانع و عبور از سرعت‌گیرها برنامه‌ریزی کنیم

می‌توانیم بخش پیدا کردن مثال‌های ایرانی را به شخص دیگری در تیم واگذار کنیم که تسلط بیشتری به فعالیت‌های کسب‌وکارهای ایرانی در اینستاگرام دارد، یا برنامه‌ریزی کنیم برای اینکه در زمان‌های مختلف اگر نمونه‌هایی موفق از کسب‌وکارهای ایرانی دیدیم در محلی مشخص ذخیره کنیم تا سریع‌تر و دقیق‌تر به مثال‌ها دسترسی داشته باشیم.

می‌توانیم این جدول ساده را در اکسل برای خودمان و تیم‌مان درست کنیم و در یک زمان محدود مثلا یک ماه از آن استفاده کنیم، بعد از اینکه اطلاعات حداقل ده موضوع را وارد کردیم به‌صورت تیمی نتایج را بررسی کنیم.

 

یک تجربه
در کانتنت‌برگر از همین روش برای یک تیم محتوای ۱۱ نفره استفاده کردیم، در زمان شروع برای تعدادی سخت و البته به‌نظر بعضی‌ها هم کاری بی‌معنی بود، بعد از سی روز وقتی نتایج را با هم دیدیم گفتگوی جالبی شکل گرفت. «واقعا دو ساعت دنبال میکرو اینفلوئنسر تخصصی بودی؟ به من می‌گفتی،کمپین‌های اینفلوئنسرمارکتینگ شرکت قبلی کلا دست من بود و خیلی باهاشون کار کردم». «درباره این موضوع منم یه مقاله خوب خوندم اگر خواستی بگو برات بفرستم»، «مطلبت رو خوندم اتفاقا خیلی هم جذاب بود، کاش آخرش کتاب تست مامان رو هم معرفی می‌کردی»
همین تجربه باعث شد، فرایندهای مختلف محتوا را جدا کنیم و همه اعضا تیم بتوانند بخش‌های مختلف تولید محتواها را ببینند، در جایی که زمان از پیش‌بینی می‌گذشت، شخص لیبلی بر روی سوژه قرار می‌داد تا بقیه اعضا اگر راهی بهتر دارند معرفی کنند.

برای ما جواب داد، شاید برای شما هم جواب دهد.

[/ihc-hide-content]